خواهرم تنها زندگی میکنه هرموقع میاد خونمون میگه خوبه هیج گاری نمیکنی راحتی خوش به حالت باحالت تحقیر

مثلا اگ بگم کمرم درد میکنه میگه من تو خونه همش در حال کار کردنم حالم خوبه توام راه بری اینجوری نمیشی 

میگم معلومه که منم راه میرم .مگ تو هستی ببینی راه میرم یا نمیرم؟یا مثلا به مامانم اصرار کنم بگم ظرفو من بشورم بگه نه .این زود میگه خوش به حالت هیچ کاری نمیکنی راحتی .ميگم مگه میشه کاری نکنم؟هرچی تو این لحظه میبینه شامل کل زندگی منه؟اصلا اینجورم باشه یعنی چی دخالت میکنه؟هر دفعه میاد وضع همینه

چیکار کنم حرفهای این سبکی نزنه؟اون لحظه خیلی ازش بدم میاد.وقتی میگه خونتون میام جای خوشحالی ناراحت میشم بخاطر دخالتاش