2777
2789
عنوان

داریم طلاق میگیریم

304 بازدید | 35 پست

سر ی بحث کوچیک رفت خونه مامانش و اونام چون از من خوششون نمیومد بدون اینکه علت بحثمونو بپرسن گفتن طلاق!

الان چن ماهه که رفته..و حتی ی زنگم بمن نزده..خیلی راحت تموم کرد این زندگیو..مگه زندگی بچه بازیه🥲چون خانوادش نخواستن اونم نخواد منو..چجوری انقد راحت منو کنار گذاشت

حتی راجب طلاق بخودمم نگفته..به بابام پیام داده که بیوفتین دنبال کارای طلاق و تمام

حق طلاق دارم راحت میتونم طلاق بگیرم

کلی هم بد منو گفته و تهمت زده بهم..من حتی نمیتونم جواب بدم چون بخودم هیچی نمیگه..

فقط چجوری میتونه؟چرا منه خر نمیتونم؟چرا هر لحظه به یادشم..ما اوکی بودیم..هر کی از بیرون میدید فک میکرد عاشق همیم و حسرت مارو میخوردن

چن روز قبل رفته خونه کل وسیله هایی که خودش خریده بود برده

خدایی چجوری میتونه؟من بعد رفتن اون حتی نمیتونم وارد خونم شم حالم بد میشه اصن نمیرم خونه..بعد اون به یاد وسایلش افتاده که ببره..ولی به یاد زن و زندگیش نیوفتاده یعنی؟


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

هی میگم فکر نکنم

هی میگم لیاقت نداشت

ولی نمیتونم کنار بیام..مگه من چیکارش کردم..

حقم این خدافظی نبود..انقد بی ارزش کنه منو..

حتی نمیخواد منو ببینه..یا تایم بزاره خودش منو طلاق بده

هیچی..وسایلاش و برد و رف..کل دغدغه ش وسایلاش بود...

وای خدا رو شکر از دست این بی عقل بچه ننه راحت میشی معلومه بزرگترشم عقل نداره

بزرگترش دعانویسه

با همین جادو جمبلاش ر..به زندگی من

وگرنه پسرش انقد دوسم داشت حسودیش میشد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792