مامانم دوبار فهمید میکشم دقیقا وقتی تموم شد از راه رسید
کل سطل اشغالمو گشت ولی خب من اونجا ننداخته بودم
اهلش نیستم تازه یه بسته همینجوری خریدم
نمیدونم انگار میخام اونو حرصی کنم خودم نمیدونم چمه
قرار بود منو ببره خرید خاهرم دعوا راه انداخت مامانمم گفت نمیبرمت اصن جایی
منم دیدم خبری از خرید نیست شروع کردم به کشیدن