2777
2789
عنوان

رفتم ملاقات یه بیمار سرطانی

| مشاهده متن کامل بحث + 1105 بازدید | 67 پست
منم رفته بودم دیدن پسر داییم که سرطان حنجره داشت دقیقا ۱ روز قبل فوتش تا ۲ سال افسردگی شدید داشتم طف ...


من یکبار رفتم 

تو بخش مریض ها ی بدحال 

یه آقای دیدم پیر بود 

سرطان  داشت 

بدنش مثل اسکلت بود که یه پوست روش کشیدی 

هیچوقت یادم نمیره 

خیلی نزدیک بود به مرگ 

فکر  چیز خوبه، ولی اگر بیش از حد بشه مثل یه آلودگی میمونه که زندگیتو نابود می کنه 

آیدل منم سرطان داره😭

حمید هیراد 

کاربری دست دو نفر شایدم سه نفر هرچی دلمون بخاد میزنیم هرچی دلمون  بخاد میگیم مفهوم شد؟ بخونین قشنگه✨امروز هم به یادِ دورانِ اولِ آشنایی مان فنجان قهوه ام را کنار پنجره آوردم و بر روی صندلی چوبیِ قدیمی روی بالکن نشستم و چشمانم خیره به کوچه بود تا باز هم از کنارِ قلبم گذر کنی و من از ابتدا تا انتها با لبخندی از سرِ عشق بدرقه ات کنم! توهم مرا ببینی و خنده هایمان باهم تلاقی کند برایت دست تکان دهم و توهم دست به سینه چشمکی روانه قلبم کنی)) امروز ساعت ها منتظرت نشستم. تمام خاطره هایمان را چندین بار دوره کردم، گاهی خندیدم و گاهی اشک ریختم، نگرانت شدم، بسیار دیر کرده بودی. اما بازهم به انتظار نشستم. نشستم اما نیامدی که نیامدی... داستانم آنجایی تلخترشد که یادم آمد دیگر همسایه مان نیستی؛ رفتی و هیچ گاه قرار نیست باز گردی! یادم آمد دیگر آنکه باید از کوچه دیگری گذر کند منم، نه تو! قرارمان به باغی سبز تغییر کرده بود. نگاهم به قهوه تلخی که سرد شده بود خیره ماند تا اینکه آسمان برای دلتنگی ما گریه اش گرفت. قرارمان به اندازه کافی دیر شده بود پالتویم رابه تن کردمو چترم را برداشتم کتونی های سفید رنگم را پوشیدم به سوی تو به راه افتادم. تنها قدم زدن زیرِ بارانِ پاییزی بسیار غم انگیز است اما، راهی که آخرش رسیدن به تو باشد را باجان می پیمایم! راستی تو درزیرِ تلی از خاک بوی باران را میشنوی؟ به تو میرسم و خاکت را با تمامِ جان بغل میگیرم و چشمانم به قاب عکست خیره میماند♡چشمانم همزادِ باران میشود و لب به شکوه و گلایه میگشایم)) شاید تقدیرِ میخواست که ما اینگونه کنارِ هم باشیم: تو در سردی خاک و من در این جهانِ سرد غریب و دلتنگ نگهبان خاطره هایمان باشم آری عشق زیبا میکُشد جانِ آدمی را... ــ💔

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

منم رفته بودم دیدن پسر داییم که سرطان حنجره داشت دقیقا ۱ روز قبل فوتش تا ۲ سال افسردگی شدید داشتم طف ...

خیلی خیلی سخته اصلا غیرقابل وصف 

ز همه دست کشیده ام تا تو باشی همه                                        با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد                                         آقا هستم!
جدددی ؟ چرا رفتی عیادتش ؟ شاید اون دوست نداشت تو اون حال میدیدیش

خودش خواسته بود من خیلی طفره رفتم نرم به اصرارهمسرش و خانوادم‌رفتم کاش نمیرفتم 

ز همه دست کشیده ام تا تو باشی همه                                        با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد                                         آقا هستم!
بیچاره🥺هنوزم دوسش داری

بیخیال 

ز همه دست کشیده ام تا تو باشی همه                                        با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد                                         آقا هستم!
کاربر مینا بود یادتونه؟

نه خاطرم نیست

ز همه دست کشیده ام تا تو باشی همه                                        با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد                                         آقا هستم!

خدا برای هیچکس نخواد شیمی درمانی مامانم که می رفتم یکی دو بار خودم اون لحظه داغون می‌شدم گفتن نداره چی می‌کشیدم

وقتی مامانم با تشخیص سرطان از بیمارستان مرخص شد کلی داغون شده بود.

یکی از اقوام نزدیکمون هم با تشخیص سرطان در عرض یک هفته فوت کرد😭😭

لعنت به سرطان

هموقتی با پسرکم بازی میکنم بهش میگم چق چق چق ، شوشولی شوشولی پسرکم قهقه میزنه چقد راحت میخنده به این کلمات بی معنی ...                                 حالا بعد از مدت ها دومی تو راهه آرزو می‌کنم هر چی صلاحه همون بشه، آرزو می‌کنم همه اونایی که دوست دارن زودتر بچه‌شونو بغل کنن
خدا برای هیچکس نخواد شیمی درمانی مامانم که می رفتم یکی دو بار خودم اون لحظه داغون می‌شدم گفتن نداره ...

لعنت. 

ز همه دست کشیده ام تا تو باشی همه                                        با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد                                         آقا هستم!
آره متاسفانه اکثرا همین طورن 😭😭😭

البته یه دید دیگه هم میشه دیدش 

دلیل به وجود اومدن سرطان 

تقسیم بیش از اندازه سلول ها هست که باعث ایجاد توده میشن وباعث مرگ میشن 

درواقع به ماده ای به اسم تلومورس تو این سلول ها زیاده 

ماده ای که اگر دانشمند ها بتونن ازش استفاده کننن  ومدیریتش کنن 

میتونن کاری کنن  که ما هیچوقت پیر نشیم و 

و سلول های پوستیمون تا همیشه تقسیم بشن و جون بموننن

فکر  چیز خوبه، ولی اگر بیش از حد بشه مثل یه آلودگی میمونه که زندگیتو نابود می کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792