اختلال روانی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/30

تعداد پست: 187

من اختلال شخصیت مرزی دارمب رلمم گفتم سخته زندگی کردن با منگفت میکنم:/

الان هستید با هم؟ بعد کنترلش کردی؟

1403/09/26

|

16:17

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 1968

اره خودم

افسردگی فکری وسواس اضطراب

اصن کیه که اختلال روانی نداشته باشه؟

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/09/26

|

16:17

آوا_هسدم

عضویت: 1402/04/12

تعداد پست: 31016

همین الان داشتم با یکیش تو سایت چت میکردم

اگه داری اینو میخونی؛ میخوام بهت بگم که هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی، توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی و دیگه نمیتونی ادامه بدی خدا برات یه معجزه میفرسته🌱 پس لطفا ادامه بده... چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی به قول الهه ی قمشه ای: «آرزو دلیلِ بر استعداده؛ اگه استعدادشو نداشتی یا قرار بود بهش نرسی خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»اینو یاد بگیر که تو با توهین نمیتونی اعتقاد کسی رو عوض کنی پس احترام خودت رو نگه دار😇 #جذابای سایت💃🏻✨🍻

1403/09/26

|

16:18

خواهر_شوهر_جنیفر

عضویت: 1401/10/07

تعداد پست: 4379

اره خودمافسردگی فکری وسواس اضطراباصن کیه که اختلال روانی نداشته باشه؟

منم وسواس فکری شدید

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید

1403/09/26

|

16:18

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/30

تعداد پست: 187

اره خودمافسردگی فکری وسواس اضطراباصن کیه که اختلال روانی نداشته باشه؟

خودشیفته و اسکیزو و ... بیشتر منظورمه

1403/09/26

|

16:18

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 1968

منم وسواس فکری شدید

خیییییییلی وحشتناکه فکر کن شب و روز یکی رو مخته اونم از درونت

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/09/26

|

16:18

_mah_ru

عضویت: 1401/11/11

تعداد پست: 15985

دوقطبی

🌸

1403/09/26

|

16:18

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/30

تعداد پست: 187

همین الان داشتم با یکیش تو سایت چت میکردم

😂

1403/09/26

|

16:18

مامان___رادین

عضویت: 1396/12/26

تعداد پست: 7597

وسواس فکری شدید همسرم.

۸۰ درصد مواقع خوبه ۲۰ درصد را تحمل میکنم

مطمئنم خدایی که من رو خاص کرد با این بیماری ، توان خاصی هم بهم داده که از پسش بربیام 🎗🎗🎗

1403/09/26

|

16:18

خواهر_شوهر_جنیفر

عضویت: 1401/10/07

تعداد پست: 4379

خیییییییلی وحشتناکه فکر کن شب و روز یکی رو مخته اونم از درونت

من بگم مشکلم چیه اینجا روم نمیشه دیگ دارم رد میدم

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید

1403/09/26

|

16:19

دختری_در_چین

عضویت: 1402/11/17

تعداد پست: 616

الان هستید با هم؟ بعد کنترلش کردی؟

قابل درمانه

اره هستیم

.

1403/09/26

|

16:19

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/30

تعداد پست: 187

دوقطبی

الانم هستی؟ چطوریه؟

1403/09/26

|

16:19

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 1968

من بگم مشکلم چیه اینجا روم نمیشه دیگ دارم رد میدم

بگو گلم فکر کنم فهمیدم چیه

میخوای درخواسست دوستی بده بگو

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/09/26

|

16:20