هر روز پسرم با گریه می اومد خونه ک محمد کتکم زده چند بار رفتم مدرسه با پسره حرف زدم گفت باشه دیگه دعوا نمیکنم و باهم دوستیم ولی دروغ حتی همون روز هم دفتر های نو پسرم می‌انداخت سطل زباله یا کیفش می‌انداخت رو زمین وسط کلاس آخرین بار ک رفتم باهاش حرف بزنم گفت دلم میخاد بزنمش زورشو دارم منم اون لحظه یکی از مادرا صدام کرد دیگه با پسره حرف نزدم
کنار پسرت وایمیسادی پسرت میزدش
یاد میگرفت
چندسالشونه؟
خب الان بالخره زدیش یا نه؟
پسره هرکاری هم میکرد تو حقی نداشتی بزنیش باید به پدر مادر بچه میگفتی
کاش سر بچه ی خودتم بیاد بفهمی یعنی چی
😐😐😐
زدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ب چ جرئتی همچین کاری کردی.
من جای پدر و مادرش باشم ازت شکایت میکنم
تو باید ب ناظم و معلم مدرسه میگفتی
ن ک خودت وارد عمل بشی
الان با اینکه حق داری ، حقوق میدم به اون بچه
ولی دلم خنک شد
فردای اون روز از مدرسه زنگ زدن ک پسرت صورتش زخمه بیا منم رفتم دیدم همون پسر بچمو هل داده صورت پسرم خورد تو زمین پیشونیش زخم شد و با پا زده تو کمرش هم
بعد کنم ک صورت بچمو خونی دیدم دیگه پسره رو گرفتم زدم
بچهای جاری منم کلاس سوم هستن بچهای من فقط یکی ۳و یکی ۴سالشه،تو هر جمع و دورهمی و عروسیای بچهای منو میزنن و نمیزارن با هیچ بچه ی بازی کنن تا به دخترش چیزی میگم میفته دنبالم باهام دعوا و فحش میده دیگه کلافه ام کرده همه ی بچها رو یاد داده با اینا بد شن و بزننشون،ای خدا چرا ظالم همیشه سالم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز