یه خواستگار برام پیدا شده بود هممون فکر میکردیم آسمون دهن باز کرده اون افتاده پایین بعد چقدر منتظر بودیم بیان ولی اسکلمون کردن وایسادن دم عید موقع خونه تکونی اومدن بعد دیدیم زمین تا اسمون با تصوراتمون فرق میکردن و اصلا اونی نبودن ک فکر میکردیم ردشون کردم
حالا امسال پسره یکی دیگرو گرفته
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
الان چطوره اوضاش؟ایشالا بهترینا نصیب خودت شه فقط از من ب تو نصیحت یچیزو مجبوری از خدا نخواه بگو اگ صلاحم بود بده ...من فک میکزدم با فامیل ازدواج کردن نصف خوشبختیو رفتنه نگو قرارهداز همه بدبختتر شم
خواستگاری که وسط خونه تکونی عید پاشه بی خبر بیاد مشخصه روانش مشکل داره 😂
(کارآموز وکالت هستم)❤🌱اصلا وکیل هم که شوم،مدام پله های دادگاه را بالا و پایین روم،حق آن را از اين و حضانت آن را از دیگری هم که بگیرم باز هم دلتنگ دم کردن چای در خانه ی توام و حق همه در مشت من و حق من در مشت دیگری ست💔(امروز ۲۱ شهریور ۴۰۲ و من به یکی از اهدافم که قبولی تو آزمون وکالت بود رسیدم،الهی شکرت،ممنونم خدا جونم🙏🥲❤)