من اصلا نگفتم
بابای بچه هام فوت کرده من ازدواج دومم هست
امروز بزرگه میگفت مامان انقد این روزها یسره هوس میکنی خوردنی عمو میخره میاره نکنه حامله ای ؟؟؟ همش تهوع ام داری
منم گفتم ن بابا این حرفا چیه
حالا کوچیکه چند روزه همش دور میزنه ضربه میزن ب شکمم یا خودش پرت میکنه روم و.....
شک کردن فک کنم بهم
نمیدونم نگفتم ترسیدم