مامان من سنش بالاست ولی تا یادمه خیلی پرحرف بود یعنی طوری که همه میگن و کلا هم داره ناله میکنه
خاطرات بدی ازش دارم توی زندگیم
خیلی خودخواه بودن مثلا یه قرون پول واسه کلاس کنکور و جهیزیه و هیچی نداد
بعد یه مدت پیش دیگه با وساطت خواهرم و اصرار خودشون ۵۰ تومن داد من رفتم خونم
از الانم داره واسه پولش یادآوری میکنه ما قرار شد مث وام هرماه پرداخت کنیم که داریم انجام میدیم
خونمون ک میاد هم همیشه میگه یعنی ظرفاتو جابه جا که شدی شستی
یا میگه خونه مادرشوهرت نرو نطافت رعایت نمیکنن( اونا خیلی تمیزن روستایین مدل زندگی خودشون دارن)
ترکیبی از وسواس و اضطراب و افسردگی داره
خونه خودشو کرده مث قصر پادشاه ولی کلا خونه آبجیمه که شهر خودمون هست
الان میخواد واسه دکتر بیاد خونه ما
من قبلا خیلی تحمل میکردم حرفاشو
اما جدیدا نمیتونم تحمل کنم یا گریه م میگیره یا جوابشو میدم اون ناراحت میشه