سلام دوستان
خلاصه زندگیم
من۳۵سالمه و مجرد،۳تا برادر دارم با برادرهام توی یک آپارتمان زندگی میکنیم،هرموقع بچه هاشون کاری داشته باشن به من میگن،مثل کاردستی و نقاشی و نگهداری،ولی خدانکنه ی روز به یکیش بگیم بالای چشمت ابروهست دیگه محل ... به ادم نمیدن.
خیلی سخته یاد روزهایی بیفتی که چقدر وقتت رو برای همچین ادم هایی گذاشتی
من خیلی دوست داشتم ازدواج کنم حقیقتا ادم های خوبی خواستگاری نیومدن والان ۲ساله که اصلا خواستگاری ندارم.
میخواستم بگم خوش بحال کسانیکه ازدواج کردن و زندگی خوبی دارن،برای راضی کردن بقیه دست به کارهایی نمیزنن که خوششون نمیاد.خودشونن و شوهرو بچه
همیشه به خواهرام میگم خوشبحالتون که دور از ماهستید،همیشه اعصابتون راحته
نمیدونم حکمت خداچیه؟چرا اینقدر دعا رو نمیشنوه،چرا برآورده نمیکنه
مگر ازدواج بده؟
من جایی مشغول بکار هستم،۲تااز همکارام ۲۲سالشونه و ازدواج کردن و زندگی خداروشکر خوبی دارن
چی میشد منم مثل اونا بودم،بخدا با این سنم از زن داداشام باید حساب ببرم که نکنه از حرکتم بدشون بیاد،همش توفکرم چی میشد منم یک همدم داشته باشم
شمارو بخدا برام دعا کنید،دیگه حوصله ندادم،کم طاقت شدم