بینید ما سر یلدا ک نمیاد خونه مادربزرگم بحث داشتیم
راضی شد بیاد ولی بازم چرت و پرت گفت
ینی از صبح باهم دعوا داریم
از صبح چند بار گریه کردم
یکم پیشم از مرگ حرف زد از مردن از اینکه دوس داره بمیره ما فقط دوماهه عقد کردیم😭😭
منم پشت تلفن زدم زیر گریه ینی بی وقفه گریه کردم