استارتر عزیز
امیدوارم پیامم رو بخونی
وقتی شما برای خودت ارزش قائل نیستی و انقدر خودت رو بی ارزش کردی که بخاطر این ادم چنین گناهی رو مرتکب شدی و اقدام به خودکشی کردی، چطور توقع داری یه غریبه به شما احترام بذاره؟
شما خودت خودت رو محترم نمیشماری و ناراحتی چرا این اقا بهت بی احترامی کرده؟
این اقا دقیقا همونطوری باشما رفتار کرده که خودت با خودت رفتار کردی
خب بگو ، احمق ، بیشعور ، نفهم ، مردتیکه الدنگ ، تو که میخوای آزاد باشی و کسی پیگیری نباشه چرا زن گرفتی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متاسفانه مردای زیادی فقط به دستور آلتشون ازدواج میکنن
باورش سخته ولی اون لحظه فقط میخوان یکی باشه که راحت هر وقت بخوان بهش دسترسی داشته باشن همینقدر احمقانه
مشاعرشون تعطیله اون لحظه
بعد که از تب و تاب میفتن تازه میفهمن چه گهی خوردن
زندگی یه دختر رو هم نابود میکنن
بس میکنید ؟ تو تاپیکی که پربازدید شد و ترکید من در حال تعریف کردن زندگی و داستانا و اتفاقاتی که با این آقا برام افتاده بودم که حسابی شلوغ شد و با خوندن داستان کاربرا مدام درخواست عکس میکردن و منم میزاشتم پاک میکردم اگه اشتباه نکنم تو صفحه ۹۰ بود یه کاربر بنام “ ساجدجون “ اومد و از عکسی که گذاشته بودم پاک کرده بودم اسکرین شات گذاشت ( اسکرین از کل صفحه نه کراپ شده ) و بعد از اون همه گفتن استارتر دستش رو شد و اشتباهی عکس با اکانت دیگش پست کرد و .. بحث راه افتاد که من فیکم و هرکسی برای اثباتش یه بهانه میاورد جالبه بدونید همون خانوم از خدا بی خبر تو کامنت بعدیش ادعا کرد که منو میشناسه و من مواد مصرف میکنم و خورده فروشی میکنم و کلی تهمت و حرفای دیگه بهم زد ..
پیرو حرف کاربرایی که بعد از دیدن اون عکس میگفتن فیکی و بعضیا ام میگفتن عکسایی که گذاشتی مطابقت نداره و …
اسکرین شات از گالریم که پر از عکسای خودمو نامزدم بود پست کردم تا دیگه حرفی باقی نمونه و اگر تاپیک کاربر “ ساجدجون “ رو چک کنید متوجه میشید براش کامنت گذاشتم و برای اینکه جوابی نداشت بهم بده تاپیکش رو قفل کرد
و اینکه من شکایت این خانوم رو به نی نی سایت کردم ..
الان این کامنت رو صرفا برای عزیزانی که لطف کردن همدردی و راهنمایی کردن منو گذاشتم فکر نکنن وقتشون رو هدر کردن
در پناه حق 🙌🏻❤️
خوش باوری .خخخخ من هر چوبی خوردم از سادگی و زود باوری بود فقط حسرت میخورم چرا هر حرفی میزد باورم میشد چرا یه درصد شک نمیکردم الان یه جوری شدم حرف هیچ کس رو نمیتونم باور کنم .تو همون نامزدیت باید شماره دختره رو برمیداشتی کاش باهاش حرف میزدی نباید انقدر ساده رد میشدی .آروم کردن اون دختر وظیفه شوهرت نبود
دختره دور نبود ولی انقد هرزه و باشی بود که نمیشد نزدیکش شد
پرده در ،بی آبرو...حاضر بود وسط خیابون لخت بشه تا توجه همه رو جلب کنه...از اونایی که علنا هیچی به یه روش هم نیست...
حتی بعد یه عمر که برام رو شد یه عمر به همسرم نخ می‌داده...میخاست کل شهر خبر دار بشن و افتخار کنه که یه ملت دنبالشن...چی بگم من دورا دور می‌دیدم مزاحمه ولی چون همسرم خودش منو انتخاب کرده بود و واقعا خیلی خیلی سر بودم از دختره و خود همسرم...فکر میکردم همسرم خودش تصمیم گرفته زندگی سالمی تجربه کنه...
البته خودش که همینو میگه میگه اگه میخواستم باهاش ازدواج کنم راهم باز بود اما اینکه تو خفا ادامه دادن ۹۹درصدش آویزون بودن دختره و بی حد و مرز بودنش بوده ...و همسرم هم پایه بوده متاسفانه...
عزیزم چی شد این قضیه ؟ میشه منو منشن کنی( یعنی یاداوری کنی) اگه اتفاق جدیدی افتاد بیام ببینم ؟😒😔
