من وقتی دبیرستان بودم بهم گفتن پسر همسایه خیلی دوست داره و ....
من هیچ ارتباطی باهاش نداشتما هیچی
ولی همیشه میدم جلوی در وایمیسه گریه ام میکرد و ... ولی من هیچ وقت هیچی حرف اینا نزدم باهاش
ولی اون اخرش گفته بود خودش بگه نه و من میرم منم گفتم بگید نه
اونم ازدواج کرد
الان که سالها میگذره کسی که دوسش داشتم رفت حتی نمیدونم دلیلش چیه هم تحصیلکردم معلمم پوشمم خوبخ کلی رو سخصیتم کار کرده بودم ادم حسابی باشم مثلا ولی اون رفت 😔😔
چندوقت پیشا خواب دیدم اون آقاعه همسایه اومد یدونه زد تو کمرم و رفت
ولی اخه من که اصلا ارتباطی نداشتم باهاشون که بخام کارما بدم