۳ ماهه عقد کردیم
تو این مدت بیشتر همسرم اومدن خونه ما تا من برم خونه اون
حس میکنم دوست نداره برم خونشون
اینم بگم دوتا شهریم و از هم دور هر دو سه هفته یکبار میاد یکی دو روز میمونه و میره چون خدمت سربازیه
هیچ وقت نمیگه بیا خونه ما
یکی دو بار هم میگه ها اما بیشتر شبیه تعارفه من برداشت میکنم
مامانش اینا خیلی اصرار دارن که چرا نمیای دلمون تنگ شده اما خودش شخصا اصرار نمیکنه
کلا شخصيت ابن مدلیه که اهل اصرار کردن نیس اهل فرصت طلبی نبس مثل خیلی پسرای دیگه
خودش راحت با هر شرایطی وقف میده
من دانشجوعم میدونه امتحانام تموم شده و نزدیک یکماه و نیمه نرفتم خونشون نمیگه لااقل تو بیا خونمون من سربازم صبح تا ظهر خونه نیستم چون شهر خودشون خدمت میکنه
اگرم بهش بگم حسم میگه دوس نداری بیام اونجا میگه نه اینطور نیس من از خدامه و.. این حرفا اما از عملش طور دیگه ای برداشت میکنم
مشکل مالی یا مشکل خاصیم تو خانوادشون ندارن رابطمون اوکیه خداروشکر فقط تنها مشکلم همینه که اصرار نمیکنه بیا و...
حالا من چند روزی دیده پکرم میگه میخوای چهارشنبه بیام دنبالت جمعه برت گردونم؟ پنجشنبه هم کامل شیفته
میگم خدا چرا وقت تعیین میکنه نمیگه بیا چند روز بمون 😕😑
نظرتون چیه، بچه ها؟