خواهر شوهرم خیلی مارموزه

چقدر گدا گشنه. 

نمیخوام بگم من خیییلی باکلاسم و فلان اما هیچوقت هیچوقت وقتی میرم خونه کسی چشم داشت غذا ندارم. 

خونه مادر شوهرمم میریم. اول تو خونه یه نون و پنیر کره مربایی چیزی میخورم با سیری میرم چون میدونم گداگشنه هستند. 

حالا جاری بزرگمم همینه میره یه جا میاد تعریف میکنه اینقدر خوردم ادم حالت تهوع میگیره انگار از رو دل ضعفه میرن خونه کسی   . 

خلاصه بدم میاد از اینجور زالو صفتا 

ته بی احترامیه ب میزبان واقعا خاک تو سرشون آدم اندازه وسعش هر چی داره تو سفره میزاره دیگه جای خجالت داره

تا حالا فکر می‌کردم خواهر شوهر و مادرشوهر من خیلی بیشعورن ولی الان پی بردم از اونا بیشعورتر هم هست

کلا دیگه دعوتشون نکن انگار آدم برا شکمش میره مهمونی حالا یه شب گوشت نخوره میمیره؟!

چقد پروون ملتت خجالت نمیکشه میگ باید گوشت درست میکردی

از خوش قلبی شوهرت سواستفاده کردن بهش بگو تذکر بده بهشون و سادگی نکنه مگه نونتون رو میدن

من بودم خودکشی میکردن دعوت نمیکردم فقط یک کیلو گوشت میگرفتم میدادم بهشون میگفتم آرزوی این به دل دامادمون نمونه آخه خیلی نیاز داشت گوشتای توی کتلت رو ندیده بود گفتم اینجوری کامل ببینه شکل گوشت چه جوریه

من دوست لر دارم اصلا اینجور رفتاراییو ندارن اتفاقا خیلی خودمونی و سادن دورهمیاشون در نهایت احترام

به جهنم که نخوردن ،کارد بخوره شکمشون ،تو این گرونی چند مدل پختی،یعنی،من جای شما باشم عروسی بچه‌ها م هم دیگه دعوتشون نمی‌کنم،بی شعورن

لرها  خیلی گوشت دوسدارن اما گوشت ندیده یا نخورده نیستن  خیلی فرق هست بین ادمی ک کپشت دوسداره با ادمی ک گشنست

نه منظورم اینه لرا در کل خیلی عاشق گوشت هسن 

گفتم شاید داماده لر بوده 

آفرین خوب جواب دادی.شوهرت ناراحت نشد از این گشنه بازیای خانوادش؟چ بی ملاحظه طلبکارن؟واس شکم میرن خونه مردم؟اونم توی این گرونی

اره راست میگی ولی همه جا و همه قشر آدم عتیقه وجود داره

احساس میکنم مشکل از خانواده شوهره هستش 

حالا هرچی اصلنوشت هم نزاشت ..داماد هم غر زد ...اونا نیاید ی چی بهش میگفتن؟

خجالت اوره بخدا یعنی چی اصلا مگ بخاطر شکمشون میرن مهمونی

چ پرو هم هسن

لابد کسی نداره داخل ای وضعیت گرونی و بدیختی گوشت بزاره اگ داشت میذاشت دیگ

این همه غذان درست کردی از سرشون زیاده

ب درک ک نخوردن ولشون کن بدبختای گشنه حقیر رو