برم که خونش خواهرشوا و جاریا دورشن هیچکی بمن محل نمیده طبق روال همیشه
اصلا با من حرف نمیزنن
اینم که افتاده رو تخت نمیتونه حرف بزنه برم چکار ؟
فقط برا ارامش وجدان خودم میخاسم برم که دیگه منصرف شدم چون وقتی من براشون مهم نیستم منو ادم حساب نمیکنن برم چکار ؟
بیشترمادرشوهرا همینن برای یه عروس هیچکاری نمیکنن چون انتخاب پسرشون بوده برای بقیه خودشونو میکشن .به هرحال جهنمم باید پرشه دیگه با ادمای ظالم .نمیشه که همه خوب باشن وبرن بهشت
واقعا سختشون نیست این قدر بی رحمی
تو مشکلت چی بوده فقط باب دلشون نبودی
هر چی اشتباه کردی کوچیک‌شدی دیگه خانمی شدی
بگو به گوششون برسه اگر عروس بدی بودم همون موقعه نمی‌رفتم ولی دیگه خودمم بخوام‌بیام نگاه به خودم میکنم میبینم بچه نیستم یادم بره
اره باب دل مادرشوهرم نبودم
چون گفت سنت زیاده ۲۳ بودم
گفت بابا نداری فوت شده
گفت چاقی
زشتی
مثل ما پولدار نیستین
بعدم رفت تحقیقات خدا ازشون نگذره الکی گفتن این دختره بچه سقط کرده و خراب بوده اینم کلا پاشو کشید عقب
درکل اینا یه درس عبرتم هست برا دخترای مجرد که اگه خانواده شوهر مخالف بودن با اون پسر ازدواج نکنن.من با اینکه الان بهترین زندگی وشوهرو دارم ولی برمیگشتم عقب با این پسرازدواج نمیکردم چون خانواده شم مهمن هم خودشون اذیت میشن هم عروسواذیت میکنن.
دقیقا اینام کلا فرق میزارن..پیش شوهرم میگه تو آخری برام عزیزتری..پیش هر کدوم بد اونیکه رو میگه فقط میخاد بگه من خوبم..همه جوره هوای اونارو داره به ما که میرسه ب شوهرم میگه خجالت نمیکشی تو باید به من پول بدی..من بیوه ام..یجور میگه که این بندهخدا عذاب وجدان بگیره..میگم ای از خدا بی خبر تو نداریت فقط برای ماست؟
استارتر اگه فوت بشه مجلس میری؟اگه اون موقع میری پس الانم یه سر برو (چون وقتی فوت بشه همه بدی هاش از ذهن همسرت میره و همسرت مادردوست میشه ،ممکنه اگه الان نری بعداز مرگش دور از جون زندگیت به اختلاف بخوره)،در واقع شما الان برای زندگیت یه توک پا میری نه برای اون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز