من از رو بچگی با یه شرکت دار دوست شدم و همه میدونن تقریبا همه ی دوستام و بچه های مدرسمون میدونن
الان بابام رفته استخدام شده تو شرکت اینا بعنوان راننده
خیلی استرس دارم به گوش بابام چیزی برسه خیلی بد میشه حتی زبونم لال ممکنه بابام کارشو از دست بده کاری که با ذوق شروع کرده
من نمیخوام این اتفاق بیوفته
بعد مدت ها من خوشحالی بابامو دیدم نمیخوام خراب شه
حالم اصلا خوب نیست اخه چرا همرو خبردار کردم