ی پسره اونور ۱۵ سال اینا داشت
حالا منننن ۱۹ سال سن دارم لعنت ب بیبی فیسی ک کمتر میخورم
داشتم مقنعه امو درست میکردم چشم ی صحنه رو ب رو رو دید
پسره چشمک زد اخم کردم هرهر خندید
هی میومد جلو بعد من بیرونو از پنجره نگاه میکردم باز بدون اینکه نگاه کنم کلشو خم میکرد میدید
از اول تا آخر داشت منو نگاه میکرد
ینی انقد خنده دار بین اون همه مرد کلشو خم کرده بود منو میدید😂😂😂
الان یادم اومد خندم گرفتههههه😂😂
خب هرجورم حساب کنم باز کم کمش ب من ۱۷ میخورد😅😂
نمیدونم چرا نگاه میکرد😁
بنظر شما چرا نگاه میکرد بهم درحالیکه میدونست من ازش بزرگترم؟؟