میشه بخونین و بگین چی کار کنم و آرومم کنین؟
تیکه تیکه میذارم
لطفا تا کلشو نخوندین نظر ندین
خواهش میکنم
و درک کنین که دارم زجر میکشم و به طرز عجیبی حالم بد شده و خودمم نمیدونم چرا
برام دعا کنین خدا کمکم کنه حالم خوب بشه
دارم گریه میکنم وسطاش و داغونم خیلیم داغونم
همسر من دانشجوی انصرافی بوده تو شهرشون
بعد کنکور میده تهران قبول میشه و میاد دانشگاه ما
سال ۹۷ میاد تهران یعنی
بعد همسر من کلا قبل من دوس دختر واقعی و رابطه نداشته،ولی اونجوری هم نبوده که سر و گوشش نجنبه.بعد ۱۸ سالش که بوده با یه اکیپ میگشته که توشون دختر بوده تعدادی،بعد این و دختره گاهی چت میکردن.رابطه رلی بینشون نبوده ولی.اما خب این احمق حالیش نبوده که وقتی دختره رو نمیخواد و حسی بهش نداره باهاش گرم نگیره.جوگیر بوده و فاز جاست فرندی داشتن و من نمیدونم چرا اون دخترو نخواسته.بعد حالا تو دختره حس به وجود میاد.
بگو عزیزم
خو
اینم بگم همسرم پسر خوش هیکل و ورزشکار طور و خیلی خفنی نیس.ولی خب پیش اومده کراش بخوره.کراش خود منم بود حتی.
اوکی گذاشتی لایک کن
بعد دختره چن بار بهش میگه بریم بیرون و....اینم هی میپیچونه.میگفته حوصله ندارم.فلان.از این مدلا که میذارن تو آب نمک و براشون مهم نیس طرف چی میشه،اما رابطه چتیشونو دارن.یعنی دختره پیام میداده این جواب میداد.دختره رو هم تو اینستاش فالو داشته.من میگم خب تو که نمیخواستیش چرا اصلا حرف زدی باهاش.میدیدی حس داره و توام نمیخوای بلاک میکردی همون اول.نه که هی ادامه بدی جوابشو بدی توش امید به وجود بیاری.
بچه ها لایکم‌کنید
لایک کن بیام بخونم
خلاصه این قشنگ ۳ سال طول میده چت با این دخترو،و اونم رو حساب این که خب یارو جوابمو میده پس یه روز منو انتخاب میکنه واسه رل خوشحال بوده.حالا ظاهرا دختر بدبخت افسردگی شدیدم داشته و کلا حالش خوش نبوده
زرنگ وموذیه شوهرت فعلا تا اینجا
بعد که همسرم میاد تهران دانشگاه ارتباط چتی ادامه داشته،و چتا هم احساسی نبودن.صرفا یه ارتباط دوستانه آب نمکی.بعد همسرم با اینم هیچ وقت سر قرار دوتایی و اینا نرفته و رو این حساب دختره له لهشو میزده.عملا بازی روانی و خودخواهانه.
خلاصه تا ما با هم دوست میشیم،دیگه این دختره رو ریموو آنفالو میکنه تو ماه چهارم،و تو این مدتم دیگه باهاش حرف نمیزده.بعد ریموو شدن دختره حمله میکنه پیویش با حال خراب.که چی شده.
