نیش وکنایه بابا بعد طلاق برای شادی کردنم

اره دقیقا همش توفکراینه آینده ام چی میشه بنده خدافکرمیکنه همیشه باید مرد کنارادم باشه همش میگه دیگه کسی بابچه قبولت نمیکنه خوب نکن بدون مردهم میشه زندگی گرد طرزفکرشون اینجوری دیگه مقصرنیستن 

بچه هم داره اینابخاطرجداییم ناراحت نیستن بخاطر اینده ام نگرانن باوجود بچه میگن آینده ای نداری 

اصلا اتفاقا قضاوت نکن من زمانی بچه دار شدم که ۱سال بود پاک بود فکرکردم همیشه پاک میمونه همش میگفت خودم خسته ام باشگاه میرفت کلاس میرفت بهش اعتمادکردم ۶سال بود ازدواج کرده بودم ولی بچه نیوورده بودم دیدم حالا که درست شده حالا که هرجفتمون دلمون بچه میخواد خوب بچه داربشیم انگیزه هم میشه پاکی یکساله اش همیشگی بشه ولی بچه دارکه شدیم ازوقتی دوماهه بود شروع کرد شیشه کشیدن اونم داستان داره ی مدت رفت اسنپ رفیق پیداکرد اونا شیشه گذاشتن جلوش وگرنه قبلشم معتاد بود ولی حداقل قرص متادون وترامادول میخورد نه شیشه 

قسمت این بوده چه اشتباهی عزیزم من کف دستمو بونکرده بودم شیشه میکشه که این خانم ی جوری حرف میزنه انگار ازفردای زندگیش خبرداره

قربون دهنت که حرفمو شمازدی ۷سال باهاش زندگی گردم شیشه نکشید دقیقا بعد دنیاامدن بچه رفت اسنپ کارکنه چون مخارج زیادشده بود اونجا باچندنفراشناشد رفیق ناباب شیشه دادن دستش به جان بچه ام قبلش نمیدونست شیشه چیه فقط ترامادول میخورد که اونم کنارگذاشته بود باشگاه میرفت کلاس میرفت منم اعتمادکردم گفتم درست شده بزار بچه بیارم انگیزه ای هم بشه برای همیشه  پاک موندن کف دستمو بونکرده بودم که بعد دنیاامدن بچه شیشه میکشه هیچکس از آینده خبرنداره 

بازم قضاوت کردی قبل بچه دارشدن بله اعتیاد داشت اما به قرص ترامادول نه شیشه اونم وقتی دید میخوام جدابشم تهعدمحضری دادکنار میزاره وگذاشت پاک شد باشگاه میرفت کلاس میرفت یکسال پاک بود بعد من اقدام به بارداری کردم توکل دوران بارداری هم پاک بود یعنی دوسال درست بود تا بعد دنیاامدن بچه ی مدت رفت اسنپ تاکمک خرج بشه اونجا با چندنفردوست شد شیشه گذاشتن جلوش وگرنه به جان بچه ام قسم ۷سال زندگی گردم شیشه ای نکشید آدم نرمالی بود بامحبت دست ودلباز حتی همون موقع خانوادم گفتن جداشو انقدر آدم خوبی بودجدانشدم پس مال منم میشه فسمت