مادرشوهرممیخواست شلوار بخره پیدا نمیکرد ولی دیگه رفت شهرستان. از شلواری که میپوشید همیشه ما دوتا براش خریدیم. تا دید گفت من از اینا نمیخوام واسه خودتون
منم گفتم از همونیه که همیشه داری ولی نمیخوای میبرم واسه مامان خودم.
از طرفی پسرجاریم ۴ سالشه هرروز زنگمیزد اسباب بازی میخوام.خلاصه شوهرم خریده براش. یواشکی هم بهش دادیمش. حالا دوتا دختر جاری دیگم فهمیدن قهر کردن که چرا عمو واسه ما نیاورده. کلاس چهارمن.
مادرشوهرم همش میگفت چرا واسه اینا نیاوردین.
گفتم والا ابروی مارو بردین. شوهرمم گفت مگه کم واسشون اوردم که حالا قهر کردن هرچی خریدم انداختن دور.
درنهایت به شوهرم ثابت شد که رفتار خانوادش چطوره هروقت چیزی براشون میبره.
شده وظیفش. ولی خب بروی خودش نمیاره و بعید نیست تکرار کنه