2777
2789

دیشب رفته بودم خونه عمو شوهرم که خاله جاریم زن عموی شوهرمه مراسم جشن پسرش بود من تازه ۱ ماهه عقد کردم غریبم پیششون خواهر شوهر و مادر شوهرم تحویلم میگرفتن ولی جاریم چون تونه خالشم حساب میشد از اول تا اخر یبار با فاصله نشست تو ردیفی ک من نشستم و چند کله حرف زد رفت کلی رقصیدن تا دید من با خواهر شوهرم پاشدم برقصم صدای اهنگو کم کرد و عمه ها خاله هاش همش بلند بلند میخندیدن و نمایش میدادن تو جشن منم ی گوشه ساکت نشسته بودم من از اون خیلی خوشگلتر و قد بلند ترم و ماشین دارم مستقلم تو ی شرکت خصوصی کار میکنم  ولی اون معلمه ب همین مینازه و همشم به شوهرم زنگ میزنه پیم میده و راحته و اذیت میشم نمیدونم چطوری حالشو بگیرم من یکم انگار اعتماد ب نفس ندارم ساکتم و محترمانه میحرفم فقط حس میکنم اون شنگول تره شوهرم خوشش میاد اون خندیدنی اونم یجورایی میخنده و صداس اتسه هاشم ک ریزه همش توجه میکنه چ ریز اتسه میکنه حس میکنم دوس داشت اونجوری باشم منم خیلی ناراحتم 😔

بهش حسودی میکنی تمام

وگرنه کاری نکرده

هنوز نرسیدی وایسا برسی بعد به چشم هوو نگاش کن

( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم اول یاد بگیر خودتو از نظر ظاهر با کسی مقایسه نکن. قدبلند تر و خوشگل تر مال زمان قاجار بود الان شعور و جایگاه اجتماعی و تربیت خانوادگی هس که انسان و برتر میکنه. اینجور حال خودتم بهتر میشه وگرنه باید تا آخر عمر خودتو مقایسه کنی.در ضمن عطسه درسته

عطسه 

موقع عطسه  زبونتو بچسبون به سقف دهنت عطسه هات همونجوری میشه 

من قبلا وقتی عطسه میزدم کل جمع بهم میخندیدن الان بااین روش عادت کردم خیلی اروم عطسه میکنم

“لازم نیست که برای رسیدن به آرزوها تمام پله ها را ببینید، فقط اولین قدم را بردارید.”مارتین لوتر کینگ ، جونیور
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز