انگار دنیا برام تکراری شده
تو خونمون هم انگار گرد مرده پاشیدن خانواده مهمونی و عروسی های شاد فامیل رو نمیرن عوضش هر کی بمیره میدون من که نمیرم
انگار مرده پرستن ولی طرف تا زنده س حتی بهش زنگ هم نمیزنن
منم که همش تو خونه ام یعنی نه پولی دارم نه جایی که برم
بیرون رفتن هم پول می خواد یه دوستی دارم همش میگه بیا یه راز بریم بیرون همش میپیچونمش
کار هم خیلی گشتم ولی نشد برم سر کار
منم همین گوشی فقط اهنگ دیگه دوست ندارم فیلم دوست ندارم حتی اینستا رو هم دیگه دوست ندارم
احساس میکنم زندگی خیلی پوچ و بی معنی شده برام
قبلا غذا میتونستم بخورم ولی الان انقدر قرص لاغری خوردم که تقریبا اشتهام هم بسته شده
دیگه تمام دلخوشیم شده همین رژیم
اونم همش با خودم فکر میکنم بفرما لاغر هم شدی
کی تو رو میبینه مگه فقط تو خونه نیستی
مگه عروسی مهمونی میری که نگران اینی که اندامت خوب باشع