یکی از خاله هام دو تا دختر داره ک یکیش هم سن منه یکیش کوچیکتر
دختر بزرگش ک هم سن منه ب شدت بدی حسادت داره خیلی بد یعنی فرصت پیدا کنه میخواد برینه ب من و بره
هر کاری من میکردم از بچگی اونم همون کار و میکرد و میکنه
مثلا پارسال فهمیده بود نقاشی میرم رفت نقاشی
یا مثلا کلاس زبان میرفت قایمکی میرفت کسی نفهمه مبادا منم برم یا کلاس رانندگی رفته بود نمیگفت ک مثلا من نرم ی همچین طرز فکری داشت و داره ..
من اصلا دوسش ندارم و واقعا ازش متنفرم 😖
مادرش هم حسوده
من دوس پسرم بعد چهار سال اومده خاستگاریم مامانم از همین خالم ظرف میوه خوری گرفت و فلان ،.یهو دیدم چن روز پیش مامانم ی پیراهن مجلسی مشکی خوشگل آورده گفتم چیه گفت ک خالت اینو میخواست بده ب کسی منم گفتم بده ب من میذم ب کسی ک نداره (الکی گفته بود بیاره ب من نشون بده اگ خواستمش برش دارم )
منم دیدم خوشگله ولی ترسیدم گفتم نکنه دعایی چیزی روش خونده باشه خیلیییی میترسم