رفتیم عروسی پسر عمه ننم
از در خونشون اومدبم بریم تو در خونشون به جای اینکه رو به داخل باز بشه رو به بیروون باز میشد
اسم نن بزرگم لیلایه این تا وارد کرد آهنگ لیلا در وا کن مویوم شروع کزد خوندن جمعیت شروع کزدن خندین منم هی داد میزدم ننه لیلا درو کامل باز نکن من پشتتم دارم میافتم گوش نمیداد منم چسبیدم به چادر نن جونم هی اومد عقب من افتادم رو سبزی بزرگی که با سینی روحی درست کرده بودن برا سر تخت داماد ننم افتاد رو من قشنگ وسط سبزی خالی شد همونم گذاشتن سر تخت سبزیه انگار از سر جنگ برگشته همه میگفتن چرا سبزیت اینطوریه😁😑😐بی مزه بود میدونم