شوهر من اسفند ماه داداشو بردن کشتن
مادرش خرداد مرد
آبجیش مرداد
فقط برای مادرش دهنمو صاف کرد تا آدم عادی بشه
اینقدر افتضاح شده بود حد نداشت
برا آبجیش یکم ناراحت بود
خبر داداشش ک اومد چند دقیقه فقط تو فکر رفت
هیچ کاری از دستت بر نمیاد جز همراهی مثلا نخندی بهش دلداری بدی بگی دنیا تا بوده همین بوده خدا رحمتشون کنه و از این حرفا