2777
2789

امروز خیلییی کلاس شلوغ بود همه چسبیده به هم نشسته بودن تقریبا 

ما کلاسمون حالت نیمکت داره ولی صندلی ها جداست فقط میز جلومون مشترکه 

پنج دقیقه دیر وارد شدم و فقط یه نیمکت خالی بود و به پسره نشسته بود مجبور شدم برم اونجا بشینم بعد بینمون یه صندلی فاصله بود پسره وسیله هاش گذاشته بود اونجا 

تا من نشستم یه ربع بعد وسیله هاش از بینمون برداشت 

گذاشت صندلی بغلی اش 

منم گفتم لابد اینکار کرد چون جا کمه چون هنوز بچه ها داشتن میومدن 

تا اینکه یه نفر اومد به من گفت میشه بری یه صندلی اونور تر که من بشینم

منم گفتم باشه و یه صندلی رفتم اونور تر که میشد صندلی کنار پسره

بعد پسره احمق پا شد رفت صندلی کناری 

واقعا نمی دونم چرا اینکار کرد روانی 

انگاری من وسیله هاش می دزدم

یا کنارش بشینم لولو خرخره ام

دیگه دم آخری یه پسره اومد باز گفت بچه ها به صندلی برید اونور تر که جا بشه بشینم 

منم نرفتم گفتم میخوای بشینی از بغل من رد شو برو کنار فلانی اون بنده خدا هم گوش کرد

و در کمال تعجب پسره پوفیوز احمق ایندفعه پا نشد بره یه صندلی اونور تر 

خیلی عصبی شدم شما بودید ناراحت میشدید؟

اینم بگم من اصلا طرف نمی‌شناسم و حتی اسم نمی دونستم فقط چند بار داخل کلاس دیده بودمش انگاری دشمنی داشت با من 





بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شاید معذب بوده نامحرمی 🫠🤕

   یه لحظه لطفا👈👈من یه خانم خونه دار بودم اما تصمیم گرفتم تغییر کنم و همینطور شد و شدم یه🥰🥰 بانوی کارآفرین🥰🥰تو هم اگر دوست داری تغییر کنی بهم پیام بده

شاید بنده خدا کنار شما میشته معذب بوده

یا شایدم دوست دخترش تو گلاس بوده از ترس رفته اونطرف😂😂😂

بابا دختر مستقلی شدم تو رو خدا دیگه جالا رفتی فکر ما رو نکن نگران نباش با آرامش بخواب من خوبم فقط دلتنگم😔🖤❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز