2777
2789
عنوان

دعوا شدید با شوهر و خواهر شوهرا

| مشاهده متن کامل بحث + 175541 بازدید | 948 پست
پیاما شوهرم ب زبان خودمونه متوجه نمیشید وگر نع شات مبذاشتمهمش سعی داره با وعده های چرت برگردونتم هی ...

عزیزم منم با یه پارانویدی مریض زندگی میکنم مطمئن باش هیچوقت خوب نمیشه هیچوقت وعده هاشم فقط وعده اس خودتو نجات بده

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم الان من یه سال و خورده ای دارم زندگی میکنم همچنان در حال جنگم با بابای خودم چون از من کینه گرفته و دنبال بهانه برای تحقیر من میگرده 

ولی شوهرم خیلی بهتره شده با تهدید 

اینو گفتم تا بدونی تا خودت عرزه نکنی خودت به خودت زحمت ندی هیچکس به فکرت نیست حتی اون بابای دلسوزت  ک به فکر زندگیته 

 او الان نشد بعدا میری سر زندکیت  چون پشت نداری ولی بدون بخذا بخدا بخدا فقط برو شکایت کن اینجور غدمارو باید سفت بگیری تا زندگیت درست بشه همین الان برو به خاطر دست شکستت  سکایت کن به هاطر کتکایی ک زده سکایت کن شده دیه لگیر بخدا به خاط شکایتت شش ماه همه باهات لج میکنن ولی بعدش عین ادم رفتار میکنن خداشاهده به نفعته برو شکایت کن و تعهد محضری بگیر  بعد شرایطتتو اگه شوهرت انحام داد بعد برو یر خونه زندگیت واینک تا یک سال با خانواده شوهرت رفت و امد نکن ن مادر شوهرت ن خواهر شوهرت

همون صفحه اولو خوندم مردای پارانوئیدی ۱.خانواده شکاک دارن 

۲.تو خانواده شون پدرو مادر یکیشون خیانت کاره

۳.اینقدر مادرش تو گوششون میخونه فلانیو ببین چکار کرد چکار نکرد کم کم به پارانوییدی شکل میگیره 

حتما ملی و راه نرفته اش و ببینید اونایی که ندیدن پسره با هرکی دوست میشد اگه یه کاری شکاکی داشت از دید این پسر پارانوییدیه ازدواج کنسل میشد بعد گذشته پدرو مادرش همین بود اینقدر پدر مادررو به قصد کشت میزد از مادره یه زن مستبدو سنگ دل مرده ازش ساخته بود اونم مدام تو گوشش میخوند فلانی این کارست اون کارست مثل اینکه پدرش خیانت میکرده مادررو میزد شد یه پارانوییدی قشنگ برین تو عمق فیلم .کسی که بخواد می مونه پای زندگی متعهد و با سختی کنار میاد کسی که نمیخواد میره قلبشم بر میداره و میره اینجوری باید کنار بیان آدم سالم .با زندانی کردن علاقه و عشق همه چی کم میشه .

درسته اینحور ادما از حیوون کمترم ولی شرایط این خانومو من درک میکنم ادم پشت نداشته باشه هیچی نداره

من خودم دقیقا تو همین شرایطم انگار داستان منو میگفت فقط من خانواده اش اصلا دخالتی نداشتن هیچوقت ولی همه کتکا و حتی قیچی کردن مو همه و همه رو من تجربه کردم من با اینکه خانواده اش دخالت نداشتن باز باهاشون سالی یه بار رفت و امد دارم چون دوبار وسط کتکا زنگ زذم باباش باباش صدای کتک خوردن و جیغ منو مشنید ولی تا چن ماه بعدش حتی زنگ نزد ببینه من مرده ام یا زنده 

من خودم دقیقا تو همین شرایطم انگار داستان منو میگفت فقط من خانواده اش اصلا دخالتی نداشتن هیچوقت ولی ...

بعضیا خیلی پستن 

من تو این شرایط بد زندگیم بابان انفاقا خانواده عمومو بیشتر دعوت میکردن و جلو مت بهشون احترام خیذاشت هواشونپ داشت ک بهشون بفهمونه من با دخترم کاری ندارم 

اون زمان بد جور تو غربت بودم تکیه کاهم فقط خدا بود الحمدلله تمام کارایی ک با من کردن دارم میبینم سرشون میاد 

ادم هیچکسو نداشته باشه خدا پشتش باشه

ب بابام گفتم ک چی کسی نفهمه مگ قرار برگزدم؟تا کی نفهمناونم شروع کرد ک زندگی همینه و تو نمیتونی زندگی ...

یا خدا 

تو دیگه چقد ساده ای که زنگ زدی پدرت !!پدرت بدتر اومد اونجا خار و خفیفت کرد 

تک و تنها بردت بیمارستان ،،،دوباره آوردت خونه ات


خانواده ات بدتر از خانواده من هستن ،،،،از اینا که راضی ان بمیری ولی طلاق نگیری !!!

بخدا بابات راضی بود خواهراشوهرات و شوهرت همونجا بکشنت ولی طلاق نگیری !!

دستت رو شکستن ،،شوهرت اونجا جلوی پدرت موهات رو کشیده که خواهراش بزننش!!


نزاشتن حتی بری پزشکی قانونی 

بعدشم شوهرت با پروویی میومده دم خونتون و تو هم عادی رفتار میکردی 


آخر سر هم دست از پا درازتر با بچه برمیگردی

بعضیا خیلی پستن من تو این شرایط بد زندگیم بابان انفاقا خانواده عمومو بیشتر دعوت میکردن و جلو مت بهشو ...

دقیقا منم تو دعواها که کتکم زد دوبار زنگ زدم ماموذچر اومد الان کمتر شده کتکاش ولی حرفاش خنجریه که هر روز تو قلبم فرو میره هر روز خانواده من نمیگن جدا نشو ولی میدونم نمیتونم بهشون تکیه کنم بچه هام خیلی شیطونن و کسی تحملشونو نداره 

چقدر شرایطت شبیه مادرمه درست همون اتفاقات همون کتکها همون پدر و همون برادرا....ببین مادرمم نتونست خودشو نجات بده تا اینکه من بزرگ شدم و توروی همه ایستادم و حتی با داییامم دعوام شد و گفتم شما بی غیرتین میزارین بابای پستم شبو روز خواهرتون بزنه.... خلاصه اسی الان فقط یک کار بکن بابات از سر کار اومد نه خجالت بکش نه بترس ازش بشین روبروش نفرینش کن بگو اللهی تو جهنم بسوزی جوونیم سوزوندی . سر سفر نشست بگو اللهی هر لقمه میخوری بشه گوله ی آتیش تو جهنم . هر صبحی که نشست بگو اللهی خدا ازت نگزره . از چی میترسی اسی بزار اونم فوقش تورو بزنه ولی مهم نباشه برات بالاتر از سیاهی رنگی نیست کم کم از خدا میترسه و پشتت میاد . ولی بزرگترین اشتباهت این بود که نرفتی پزشکی قانونی . ببین از بابات خجالت نکش صدتا غریبه شرف دارن به بابات حداقل غریبه میاد حمایتت میکنه نه مثل این نون ابتو میده پروار بشی دوباره مثل قربونی میندازتت جلو اون جلاد . 


هیچکسی نجاتت نمیده جزخودت . پس زبون دراز شو . بی پروا شو . به همه بگو دو ماه اومدم قهر . با بابات لج کن ازشم نترس . 

یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش...     شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
دقیقا منم تو دعواها که کتکم زد دوبار زنگ زدم ماموذچر اومد الان کمتر شده کتکاش ولی حرفاش خنجریه که هر ...

انشاالله زندکیت بهتر بشه عزیرم من فهمیدم دارم برای خودم پول پس انداز میکنم تو هم اگه میتونی همین کارو بکن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جنوبی

اسدییی | 21 ثانیه پیش
2791
2779
2792