ریا نیست چون شما نمیشناسید منو حتی خانواده من خبر ندارن
من کارمند بهزیستی ام. مددکارم یه مراجع داشتم یه دختر نوجون 16/17 ساله که شش سال پیش باباش بخاطر یه اعتماد بیجا و چک برگشتی میفته زندان. مادرشون فوت شده دختره گلسر درست میکنه دست فروشی میکنه خرج خودشو دادششو میده یه داداش هم داره از کل دنیا فقط یه خونه پایین شهر دارن اونم موقوفه نه حقوقی نه بیمه ای من خودم هرماه واسش مواد غذایی میبرم یرزو که رفتم خونش زد زیر گریه گفت ینی منو داداشم قراره تا اخرعمر تنها باشیم و بابامون بخاطر 70 میلیون زندان باشه
دیگه امروز رفتم یه دستبند قدیمی داشتم فروختم بدهیشو دادم فردا ان شاءالله ازاد میشه🥹🥺