سلام،بخاطر احترام به مخاطب سعی میکنم همین پست اول بگم پس طولانی میشه،من پدر فوق العاده سمی دارم،دست بزن داره و بشدت پرخاشگر و دیکتاتوره.
مادرم خوبه ولی هیچوقت محبت کلامی بهم نکرد یا محبتشو تو رفتار نشون نداد دست خودش نیست غرور بیجا داره هیچوقت نزاشت بغلش کنم هر بار بغلش کردمپسم زد🖤خواهرامم هیچوقت برام رفیقی که باید نبودن و کلا توی عالم نوجوانی هیچکس بهم اهمیت نمیداد
گذشت تا وارد دوره راهنمایی یا همون ۷ ام شدم
من یهویی وارد یه جمع بزرگشدم که پر بود از دخترایی با فرهنگای متفاوت،
من همیشه میدیدم که چقد با خانوادشون راحتن همه چی براشون فراهمه و فلان ولی من هیچوقت اون امکاناتو نداشتم،مشکل مالی نداشتیم بلکه بیشتر از تموم بچه های مدرسه رفاه مالی داشتیم ولی بابام امکان استفاده نمیداد.
شانس بد من با یه دخترِ خدانشناس دوست شدم منو با یه پسر دوست کرد