2777
2789
عنوان

اعتکاف توی حرم امام رضا تا حالا رفتی

| مشاهده متن کامل بحث + 655 بازدید | 92 پست
تا باشه از این خوشی ها 😅 ولی این دفعه جفتشو با رعایت شئونات واسش ببر گناه داره شما دو تا رو میبینه ...

😍😅😅😅😅

نه بابا از لحظه ورود دست دخترای در و داف تور بود 

با من عکس نداره با بقیه داره

سلام. میشه منو هیچ جا تگ نکنید؟ مرسی مرسی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اگه میخوای فردا میرم حرم برات میپرسم

نمیدونم چرا یهویی گریه م گرفت

اینکه فردا میتونی بری حرم...

کاش میشد منم برم 

پس چرا من هرچی تلاش میکنم برم نمیزاره؟

هرچی قراره برم سفرام بهم میخوره 

منم میخوامش خب چرا هیچوقت منو نمیخواد؟

دانشجوی کنکوری"😑"متاهلم"💞" درخواست دوستی نمیپذیرم"🧑‍🦯🕳نی‌نی‌سایت‌ دنیای کوچیک منه و تاپیکای قفلم دلخوشیم تو این دنیای کوچیک"💜" دوست داشتن تورا چگونه توصیف کنم؟ جز اینکه بگویم بی تو مرا نیست! "♥️"هرکی داره با غمی میجنگه که ما ازش بی خبریم؛ با هم مهربون تر باشیم"💚"فعلا میسازم؛ چه میشود کرد؟ مگر میشود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی در آورد؟ همین هست که هست"💔" اگر کسیو فرشته دیدی، بدون تو بالش بودی"💛"

اگر لطف کنید همین سوالاتی که گفتم رو بپرسید

چطور باید ثبت نام کرد؟

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
این بزرگوار خیلی سفرها رفته گفتم یه اعتکاف هم برهاینجا نصفه شب از گلدسته رفته بالا و بالای مناره دعا ...

مردم چه با کلاسن

قورباغه من فقط زاناکس میکشه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
😍😅😅😅😅نه بابا از لحظه ورود دست دخترای در و داف تور بود با من عکس نداره با بقیه داره

🤣🤣🤣🤣🤣 چه ساده دل ام من 

نظر موافقتون چیه کامنتی که توی تاپیک پربازدید گذاشته شده لایک نکنیم؟ 😵‍💫  اگر یه جا با هم دعوا کردیم یه جا دیگه تحویلت گرفتم تعجب نکن ، من فقط داده بی اهمیت توی ذهنم نگه نمیدارم و اسم کاربری ها رو حفظ نمیکنم ،  کلا به مقوله ببین چی میگه نه اینکه کی میگه بیشتر معتقدم تا تیم بندی توی سایت  ، با تشکر 🥳
این بزرگوار خیلی سفرها رفته گفتم یه اعتکاف هم برهاینجا نصفه شب از گلدسته رفته بالا و بالای مناره دعا ...

التماس دعا 

منو دعا کن برای حاجت منظورم 

بگو خدایا رسیدن به حسن رو برای این دوستم خیر کن 

بگو خودت می‌دونی که کاری که فکر میکردم مناسبه رو انجام دادم ولی نشد 

خودت که معجزه ای و معجزه می‌کنی همه چیز رو درست کن 

التماس دعا منو دعا کن برای حاجت منظورم بگو خدایا رسیدن به حسن رو برای این دوستم خیر کن بگو خودت می‌د ...

دعا کن قسمت جفتمون بشه 

همدیگه رو و همه سایت رو دعا میکنیم

سلام. میشه منو هیچ جا تگ نکنید؟ مرسی مرسی

عکسهای بدتری هم داره منتها من نجابت میکنم

همین که پاش به مسجد باز شده از خود من جلوتره😂


روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
نمیدونم چرا یهویی گریه م گرفتاینکه فردا میتونی بری حرم...کاش میشد منم برم پس چرا من هرچی تلاش میکنم ...

میدونی همه چی دست خودمون نیس ،،باید خودش بخواد خودش بطلبه ،،من کفتم فردا میرم ولی ممکنه تو‌کارم گره بیفته ونرم شاید درستش اینه بگم اگه اقا طلبید و رفتم ،،،من سالهاااااا صداش میکردم بزورر هر چند سال یبار منو میطلبید ،،،ولی خداروشکر یه سالو‌نیمه که همسایه امام رضام ،تو این یه سال ونیم هر سری رفتم حرم انگار اولین و‌اخرین بارمه اینقد موقع برگشت از حرم دلم میگیره 

عضو جدید نیستم لطفا گیر سه پیچ ندین !من دیگر تمام شدم،برآورده شدن آرزو میخوام چکار؟

متاسفانه رفته بود از وقتایی که پاش تو میخانه بود توبه کنه😀😀😀

یاد نوجوونی خودم افتادم 

عشق و حالمو میکردم بعد ماهی یه بار یه روز کامل مینشستم پای سجاده گریه میکردم بعد دوباره از اول🤣

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز