نه من الان دیگه سایدم مشخصه خوشبختانه😂
یه دوستی داشتیم
بسیار معتقد و بسیار نامعتقد
مثلا چجوری؟
مینشستیم تو دورهمی اب انگور گازدار میخوردیم
بعد با ما میخورد، خیلی ژوست و حرفه ای
یکم که هوا گرم میشد و تابلوها خوشگل تر میشدن، بچه ها شروع میکردن رقصیدن، ما میدیدم ایشون نیست
میگشتیم میدیدیم وضو گرفته تو یکی از اتاقا داره با گریه نماز میخونه میگه الهی العفو😂
نمازش تموم میشد میومد باز یه شات دیگه میخورد🤣