بیمارستان دولتیه؟اتاق مادران داره؟اگه داره بری بهتره
خدابزرگه ،تموم میشه ،این روزا میشه خاطره
دخترم ،یک وپانصد به دنیااومد ،یک ماه سخت بیمارستان بودم
ولی من سزارین بودم ،ازروز که ترخیص شدم ،پاشدم اونجا بودم وازروز نهم بهش یک سی سی شیر دادم
روزای خیلی خیلی سختی گذروندم ،خونریزی معده کرد دومین روز واتفاقهای وحشتناک
خداروشکرگذشت
ممنونم جانم خدا عزیزاتون رو حفظ کنه انشالله آلان که مادر شدم میفهمم هیچی مهم تراز بچه هات نیست حتی حاظری از جون و سلامتی وخودت بزنی دیدمشون طاقت نداشتم فقط گریه میکردم میگفتم عمرم رو عمرتون. مامان هرچقدر سختی کشیدم باهام سختی کشیدین این ۸ماه
ممنونم جانم انشالله
خدا عزیزاتو حفظ کنه
یکیشون ۱۵۰۰یکیشون ۱۷۰۰
کوچولو بودن گفتن حالشون خوبه از شکمم که درش اوردن امروز که رفتم دستگاه تنفس وسروم وصل بود بهشون گفت باید به رشدشون ادانه بدن تا به حالت نرمال برسن انشالله
اینقدر نا امید بودم که به همسرم گفتم شناسنامه نگیریم حالا خدایی نکرده اگه نمونن چی
کارم همش کریه
دیگه اومدم خونه دوش گرفتم همش داشتم دعا توسل و زیارت عاشورا میخوندم
فرداش زنگ زدن گفتن بیایین برا شیردهی اون دوتا قل از زیر دستکاه بیرون اومدن
میرفتید میومدید یا اونجا بودید؟ من درد رو تحمل. میکنم بخاطر دیدنشون اما خانوادم وهمسرم میگن اذیت میشی هنوز اصلا بخیه هات خونه کجا هرروز ۱نیم ساعت بری وبیای دلم طاقت نداره ازاینجا ایت الکرسی دعا وزیارت میخونم والتماس خدا میکنم. معجزشو بهم نون بده مثل همیشه و ضامن اهو ضامن سلامتی بچه هام بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز