2777
2789
عنوان

شوهرم نمی‌ذاره برم بیمارستان

| مشاهده متن کامل بحث + 1310 بازدید | 91 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مادرشوهری خواهر شوهری کسی نیست؟مامانت که قرار نیست بمونه بیمارستان بچه رو بسپار به مامانت

آره دیگه مامانم میاد از بیمارستان خونه بچه منو نگه میداره من میرم خانواده شوهرم نگه نمیدارن

خوب یه کم شوهرت بچه رو نگهدارهچقدر بی درک خوب نگران پدرتی آدم دوست داره کنار پدرش باشه این جور وقتا ...

سرکاره نمیتونه نگه داره حالا من اصلا توقع نکردم ک بمون تو خونه بچه رو نگه دار بازم اذیتم میکنه

اهمیت نده به حرفش

باهاش بحث هم نکن

فقط بگو مواطبم بچه چیزیش نشه

مردا درک ندارن پدر خودشون باشه جر میدن خودشونو

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
من بابام هر سری بستری میشه حداقل ده روز بستریه بعد شوهرم ی بار ک میرم توقع داره دیگه نرم

اون هنوز تو رو بچه میدونه واسه بیمارستان ‌ و همراه مریض بودن

بهش بگو‌ همیشه واسه رضای خدا هم‌که شده منطقی فکر کن 

بگو‌ماهم آینده داریم پیری داریم 

بگو اگه یه روزی همچین دامادی نصیبت بشه دلت نمیشکنه؟

شوهرم قبلا خیلی برای بابام حرف میزد 

چندبار بهش گفتم فقط خدا کنه تاوان حرفای تو رو دخترمون نده

از خدا میخام تاوان کاراتو فقط خودت ببینی 

و دخترم نخواد حرف از شوهرش واسه تو‌ بشنوه و دلش بشکنه 

ار اون روز دیگه چیزی نمیگه 😅

بخدا ک حبس حساب میشه چون شاید ده روزی یک بار تا خونه بابام برم بیام شاید هم دو سه هفته یکبار الان ک ...

اکه الان دور خانواده بود مطمئن باس هوا سرد حساب نمیشد

فقط همیشه بدون تو در برابر خانواده اش هیچ وظیفه ای نداری

دوست ندارم این و بگم ولی بعضیا حقشونهاگه دوباره گیر داد و... بگو تو هروقت بابات مریض شد هوا هم سرد ...

آره فقط بهانه میاره خودش یکی از خانوادش مریض بود یک ماه تمام بیمارستان بود بخدا من کلی حمایتش کردم پول طلا 

یدونه پدر و یدونه مادر ده تا بچرو نگه میدارنولی ده تا بچه با هم نمیتونن یدونه پدر مادر نگه دارنهعییی

واقعا 🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲من اگه مجرد بودم رو چشمام نگه میداشتم بابامو ولی الان شوهرم خیلی اذیتم میکنه

باز من شوهرم از این لحاظ خیلی خوبه...ولی بابام وداداشام خیلی پر رو هستن...بابام شش ساله بخاطر یه سکته خیلی جزیی خودشو انداخته تو خونه...در هفته هم یک روز یکیمون باید بره جمعش کنه...اما تو این مدت شوهرم تا بحال هیچی نگفته وشکایتی نداشته حتی گاهی که واقعا گیر میکنم مباد کمکم وحتی پوشک بابامم عوض میکنه...اما داداشای مزخرفم هی پر رو تر میشن... حتی بخاطر فشاری که توخونه بابام بود بچه هشت هفته مو سقط کردم ... بازم همسرم صبوری کرد...خدا فقط میتونه جواب خوبیاشو بده...داداشای منم خدا فقط میتونع جواب بدیاشونو وظلمشونو بده...هرچه کنی به خودکنی گر همه نیک وبدکنی

من ۳ روزه خونه نیستمشوهرم تک و تنها توخونسبخاطر زنداداااااش منواقعا نمیدونم چی بگم عزیزمولی تو کار خ ...

اوه شوهرم من یک ساعت نمی مونه تو خونه جایی برم من ، تایمی هم برنامه ریختم برم بیمارستان مال وقتیه ک خودش خونه نباشه ک وقتی میاد منم خونه باشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز