کیا مثل من از خانوادش متنفره

برای منم خواستگار می اومدم خانوادمم راه می دادن ولی اصلا جور نمی شد اکثرا بعد جلسه اول تماس نمی گرفتن 

دیگه خدا خواست شوهرم اومد  عقد کردیم 

برای خواهر برادراتم همین طور بودن که راه ندن !؟

خانوادت شما رو هم به چادر پوشیدن اجبار می کنند !؟

یا اجبار به نماز خوندن کنن!

عزیزم بنظرم ناشکری نکن من از خانواده دورم زنده ام با مرده فرقی نداره از بس که ناراحتم

وای پدر ومادر منم همینن 

من فک می کردم خودم این مشکل رو دارم

فقط تو ازدواج دقت کن. چون اگه مثل اونا باشن دیگه افسردگی میگیری. من گاهی با شوهرم دعوام میشه میگم بکشدم پیش خونواده ام برنمی‌گردم. چون دعوای با شوهرم رو به زندگی با اونا ترجیح میدم

نه عزیزم امثال ما زیادن. من چون خودم بیماری اعصاب از پدر و مادرم گرفتم اصلا کوچکترین سخت گیری برای پسرم ندارم. حتی بهش گفتم نماز خواستی بخون نخواستی نخون چون برا من نمی‌خونی برا خودته. همین

پدر من همیشه نفرین می کنه 

همیشه هم می گه تو خوشی نمی بینی 

اخه یکی نیست بگه نه که تا حالا با شما خوشم بود 

من تو مجردی یه مرده متحرک بودم  آرزوم مرگ بود 

وقتی عقد کردم دلم زندگی خواست ، شوهرم درکش از پدرم بیشتر بود  با محبت تره هم بهتر می فهمیم گاهی بحث کردیم ولی ته ش به خوبی جمعش کردیم 

ولی پدرم می گه اره گریه هات رو بعد عروسی می بینم 

یعنی تو با این زندگی نکردی که ببینی چطوریه  وقتی رفتی زیر یه سقف تازه می شناسیش 

یا اگه به خواهرم بگم فلان رفتار خوب بام داشته می گه شوهر منم همین بود  بعد عروسی اینطور نیست 

درحالی که شوهر من با شوهر خواهرم خیلی فرق دارن

گوش نده به حرفاشون. من اگه میخواستم به نیش  پدر و مادرم گوش بدم صدبار باید طلاق میگرفتم

عزیزم من یه مشکل دیگم دارم 

من اصلا با نماز خوندن حال نمی کنم  تو خانوادم وقتی پدر ومادرم نباشن یا مسجد باشن می گم خوندم نماز صبح هامم گاهی می خونم ،گاهی می پیچونم ولی علنن نمی تونم بگم نمی خوام بخونم ....

تو خانواده شوهرمم تنها کسی که می خونه مادرشوهرمه  اوایل روزهایی که می رفتم خونه شون می خوندم بعدش کم کم نخوندم 

یکبار شوهرم پیش مادرش به شوخی گفت که اره  نماز نمی خونم 

مادر شوهرمم فاز نصیحت برداشته بود که اره چرا نمی خونی 

ما فک نمی کردیم که تو چون دختر چنین مردی هستی نماز نخونی !

بعدم شوهرم می گفت خونه ما اومدی بخون 

جالبه  اینا هیچ کدوم نمی خونن نه شوهرم نه خواهر شوهرم 

من از این ناراحت بودم که چرا اینا فک می کنن من باید عین پدرم باشم 

نماز نخوندن دخترش طوری نیست 

ولی نماز نخوندن من عین جنایته 

دقیقا من . منم گاهی می‌خوام آزاد بپوشم شوهرم میگه دختر فلان مردی. باورت میشه گاهی سواستفاده می‌کنه. منم همش آرزو میکنم بابام بمیره. تا بتونم از حقم دفاع کنم. 

اره به قرآن منم می گم تا این مرد زنده س همش باید قضاوت شیم 

اخه پدرم به من چه من آدم نیستم