برادرشوهرم وقتی شوهرم خونه نبود اومد خونم حرفای خوبی نمیزد انگار تو حالت نرمال نبود بی هوا بغلم کرد منم هلش دادم از خونم انداختمش بیرون ب خانواده شوهرم گفتم فکر میکنین چیشد؟ اونا گفتن پسرمون همچین ادمی نیست من دارم راجبش دروغ میگم بهم تهمت هرزگی زدن الان سه ساله قطع ارتباطیم
اما شوهرم چون میشناخت برادرش رو میدونست دروغ نمیگم
چرا باهاش تنها بودی ؟
دیگ هیچ وقت جایی اون هست نرو اگ مجبور شدی بری اصلا نگاش نکن سلام نده سعی کن هیچ وقت تو محیطی تنها نباشی وقتی اونم هست ممکنه همه رو سرگرم کنه بیاد گیرت بندازه
دیگه هیچوقت خونشون نرو. هرگز. جایی هم که مجبوری از کنار شوهرت تکون نخور. خدا لعنت کنه هرزه رو. کاش خواهرت خودش رو نجات بده از این نجس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز