اگه دلشو داری ببین

یمدت برش دار شاید تاثیر اون باشه

به نظرم پیش یه سید پیر و معتبر برو

بله

ببخشید این میگم نمیخوام ناراحتت کنم

به چی فکر میکنی؟ چه استرس و مشکلاتی ذهنتو درگیر کرده؟

تو داری خودت خوراک فکری مخرب میریزی ت بدنت. خودتم یه جورایی حس کردی داری به خودت تلقین میکنی چون از اول تاپیکت چند بار دیدم این گفتی...

من جای تو بودم...از فضای دعا و قران و ... این چیزا میومدم بیرون فقط در حد نمازت بخون همین. دنبال مسائل نمیدونم پس از مرگ و اینا نرو. سعی کن خودت سرگرم کنی با درس و کتابات و تو جمع دوستات تو خوابگاه باش. دنبال روشهای مدیریت استرس و جلوگیری از نشخوار فکری باش. فکر چرت و پرت میاد به سرت، نفس عمیق بکش. یکم پیاده روی کن. با دوستات حرف بزن. به خودت بگو من هیچیم نیست. خودت شناسی کن. مثبت نگاه کن. چرا میگی 15 کیلو کم کردم از ریخت افتادم. نگاه کن ببین لاغر و مانکن شدن اتفاقا الان وقته که ورزش کنم عضله بسازم... اولین گزینت دعا و جادو و جن و این حرفا نباشه. ورزش کن. شده نیم ساعت پیاده روی تو حیاط خوابگاه یا دانشگاه. سعی کن غذای سالم بخوری. کم آبی، استرس، دیر خوابیدن، غذای دیر وفت و سنگین اینا باعث خواب های بد میشه

من روانشناس نیستم اما از تجربیات خودم تو زندگی گفتم برات.

نه راستش روانشناس زیاد صحبت کردم فایده نداره همسرم هرکاری میره مشکل براش ایجاد میشه دوست همسرم خواب دیده بود پشت همسرم پر از دعاس و پی حل مشکلش رفته بوده دم خونشون ازش کمک میخواسته از اون موقع حتی بدتر هم شدیم باورت میشه ما همو خیلی دوست داریم ولی گاهی ب حدی ازش متنفر میشم ک نمیخوام ببینمش

اره حرز بزار تو گردنت تا چهل روز تموم بشه

خودت رفتی پیشش؟

انشالاا تو سوره بقره رو چطورگوش میدی؟ 

نشخوار و وسوال فکر تو همه چیز مخصوصا پسرم

طولانی میشه توضیحش.

از زمانی که پسرم دنیا اومد ۸ساله نشخوار فکری دارم نابود شدم دیگه

لطفا یکم توضیح بده مثلا درمورد خودت حساسی یا بجت؟

من میترسم حامله شم بعد مریض شم زود بمیرم بچم بدون مادر بمونه 

اکثرا ناراحتممم 

تو ۸ سالو چجوری تحمل کردی اخه ادمو از همه چی میندازه از غذا خوردن حتی

دورازجون

بعید نیست همون چشم باشه

من یه عروسی رفتم چه تو سالن بهم گفتن چه خوشگلتری از عروس چه تو تالار روز بعدش حالم بد شد چهارده روز رو جا بودم