2777
2789
عنوان

شوهرم اینه بچمو بخاطرش سقط کنم یا نگهش دارم

| مشاهده متن کامل بحث + 635 بازدید | 52 پست
منم تشنه محبتم از طرف خانوادم نه از پدر محبت دیدم نه از مادر مادرم محبتش فقط درشرایط سخته یوقت بری ب ...

حالا از من فرق نمی‌ذارن کلا بی محبتن. دلاشون از سنگه. پدرم تو کودکی خیلی سختگیر بود و تحقیرم میکرد و تهدید به مرگ. مادرمم انگار سنگ بوده بعد آدم شده به شدت خودخواهه. فقط به فکر خودشه . منو همیشه فدای خودش کرده.یه روز من یه اتفاقی برام افتاد خیلی جلوش گریه کردم. سرطان نه در آغوشم گرفت نه بوسم کرد اینا به درک یه دست رو سرم نکشید. فقط به فکر عبادتن. دو تا خشک مذهب. از هر دو متنفرم

مگه میشه بخندی وقتی که دنیای دردی  

من خودم درحدیم که هم زندگیمو دوس دارم هم خسته شدم و هم مجبورم تحمل کنم روزای خوشم داریم روزای سختم و ...

درسته کاملا و کلا زندگی همینه همه یجورایی هم ناراحتی دارن هم خوشحالی ولی اصل مهمی که الان تو این زمان از زندگیم رسیدم بهش اینکه چقدر دوطرف میتونن تو شرایط مختلف سازگار بشن با اطراف و اینکه چقدر میتونن توانایی حل مسئله کنارهم داشته باشن 

زن و شوهر هست با کوچکترین مشکل زندگی بجای حل مشکل و دنبال چاره گشتن باهم دعوا میکنن و دنبال مقصرن 

زن و شوهرم هست که کنارهم برای حلش تلاش میکنن و بهم امید میدن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نمیدونم چی بگم ولی تو باخودت روراست نیستی نمیدونی چی میخوای نمیتونی تصمیم بگیری که چکار کنی برای همی ...

آره همینطوره دقیقا 

تو اوایل ازدواجمون شوهرم فوق العاده بود یعنی هر چی بگم کم گفتم هر چی میخواستم میخرید به زور طلا میخرید کادو میخرید مسافرت میبرد

خانوادمو میزاشت رو سرش 

و همه مراسمارو یه جشن کوچیک میگرفت واسم 

سوپرایز میکرد 

قهر میکردم التماس میکرد 

محبت که دیگه نگم

اخلاقش عالی بود عالی بی احترامی نمیکرد اصلا 

من نفهمیدم  خیلی اذیتش کردم قهر کردم حرف زننده زدم بهش توهین کردم غیبت خانوادشو پیشش کردم غر زدم زیاد بی توجهی کردم بهش هر روز گفتم طلاق میخوام تورو نمیخواستم

آخرش گفت طلاق بعد من خوب شدم ولی اون دیگه بهم رو نمیده میترسه مثل سابق بشم

مثبت بشه پریود نمیشی که مگر خونریزی داشته باشی که اونم باید بری دکتر

آخه من ماه اول ازدواج بی بی زدم قشنگ مثبت شد فکر کردم اشتباهی زدم اورژانسی خوردم 


آخه من ماه اول ازدواج بی بی زدم قشنگ مثبت شد فکر کردم اشتباهی زدم اورژانسی خوردم

امکان نداره همچین چیزی یا اشتباه دیدی یا دلیلش چیز دیگه ای بوده اگر مثبت هم بشه باید ازمایش بتا بدی

آره همینطوره دقیقا تو اوایل ازدواجمون شوهرم فوق العاده بود یعنی هر چی بگم کم گفتم هر چی میخواستم میخ ...

حالا فهمیدم چی شده 

هیچی نیست فقط از بس گفتی طلاق همسرت فکر میکنه دوسش نداری و میخوای ترکش کنی 

حالام که رفتارش عوض شده  هم احساس بدی پیدا کردی هم حس غذاب وجدان داری که خودت زندگیتو خراب کردی 

حالا دیگ نمیدونی بمونی دوباره درست میشه یانه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز