شوهرم اینه بچمو بخاطرش سقط کنم یا نگهش دارم

زندگی و ازدواج خیلی سخته کاش والدینا کامل فکر کنن زرتی بچشونو به هرکسی شوهر ندن 

کاری ندارم به اینکه بارداری یا نه هنوز هیچ چیز مشخص نیست کاریم ندارم به اینکه بچه میخوای یانه به خودت و همسرن ربط داره 

ولی همه آدما نکات منفی دارن باید خوبیای طرفم دید  بعضیای نکات منفیشون کمتراز مثبت هاس با این میشه ادامه داد اونایی که خیلی دیگ نکته منفی دارن نمیشه باهاشون ادامه داد و از طرفی حس میکنم شوهرتونو دوست نداریدو ریزبین شدین رو رفتارای منفیش و اینکه فاصله سنیتون بلاس

خودتون چند سالتونه

کاش همون والدین زرتی هم بچه دار نشن. من پدرم سختگیر و بی محبت و بدبچه. مادرم بی محبت و سنگدل و هر دو خشک . از بس از این دو کشیدم باعث شده افسرده شم. اگه این دو تا تو دنیا نباشن زندگی من بهشت میشه . چون اینها اعتماد به نفسم رو نابود کردن

آدمها فرقی دارن با هم یکی میتونه مثل شما در این شرایط زندگی کنه ولی یکی اصلا 

و نظرم شمام خیلی درسته که میگید هنوز نمیدونی در آینده باهاش هستی یانه پس بچه نیار

نترسونش 

من بچه اولم دو سالش بود کنکور دادم ی رشته خوب دانشگاه دولتی قبول شدم الان ترم آخرم ۵ ماهه باردارم تازه داتشگاه ی ساعت از شهرمون دوره

منم تشنه محبتم از طرف خانوادم نه از پدر محبت دیدم نه از مادر مادرم محبتش فقط درشرایط سخته یوقت بری بیمارستان بستری شی وگرنه زبونش خیلی تنده و بین منو خواهر بزرگم زمیننن تاداسمون فرق میزارن دلم خیلی پره خواهرر

فعلا تست بزن ببین چه خبره بعد 

چند سالته

نمیدونم چی بگم 

ولی تو باخودت روراست نیستی نمیدونی چی میخوای 

نمیتونی تصمیم بگیری که چکار کنی برای همین اومدی اینجا پرسیدی از بقیه از ی طرف تو دلت میگی شوهرم بده آخه چرا باید اینطوری زندگی کنم از ی طرفم نیگی نکنه اشتباه کنم و خوب باش

من خودم درحدیم که هم زندگیمو دوس دارم هم خسته شدم و هم مجبورم تحمل کنم روزای خوشم داریم روزای سختم ولی در کل درحدی نمیبینم که از زندگیم دست بکشم ولی خیلیا به قول شما نمیتونن تحمل کنن 

با زعفرون بچت هیچیش نمیشه وسواس نشو

اگه زعفرون خیلی غلیظ بخوری  در حد یک گرم در یه استکان    شاید برای بچه ضرر داشته باشه    ولی اگه همون یه گرم کم کم و نازک بخوری  هیچ صرری نداره   و شاید براش خوب هم باشه  من یه جایی خوندم  که خوب هم هست

عزیزم هر حاملگی یه ترسایی داره   همه همینطور میشن   شما جلوگیری که نکردی   اتفاقا  قرص برای بارداری هم خوردی   پس  بچه رو نگه دار   که  حس  بدی  تا اخر عمرت  نگیری   اصلا هم با دمنوش خودت رو ناقص نکنیا بچه ای که سالم هست با دمنوشها سقط نمیشه  فقط یه حس وسواس میگیری که بچم نکنه ادیت شد  حالا چکار کنم

امیدوارم حامله نباشی  ولی دیگه  جلوگیری کن 

برو ازمایش خون بده شب جوابش تلفنی بهت میدن ازاد ازمایش بده نمیخواد دکتر بری

شوهرت هم کم کم خوب میشه مطمین باش اختلاف بین برادرا میفته   و  میچسبه به  خودتون 

فعلا  فکر میکنه تو میخوای بین خانوادش اختلاف بندازی تو نیت خیرت نشونش بده  باهاش با مهربونی صحبت کن  و  حتما پیشگیری از بارداری رو اگه منفی بودی انجام بده