2777
2789

خواب دیدم اومدم خونه مادرم مهمونی 

بعد اونجا آقا پسری بود تو پذیرایی نشسته بود من از پنجره نگاه میکردم

اومده بودن خواستگاری منه متاهل

میگفتن میدونیم شوهرت اذیتت میکنه و قصد طلاق داری  (البته این مال یه ماه پیش بود نه الان)

بعد پسره خیلی مهربون و خوشتیپ بود و کلی وعد وعید میداد و شدیدا هم پولدار بودن

بعد خواهرش اومد پیشم خواهرش قرتی بود و شیک و آروم گفت نمیدونم داداشم جرا تو رو پسندیده من که نمیپسندم

بعد برادرش اومد حرف بزنیم یهو دیدم از ناحیه پا عقب ماندس یعنی پاهاش یحور بود چپ بود و درست نمیتونست راه بره 

سریع گفتن برین خونتون جوابم منفیه

یهو غم چشمای پسره رو دیدم عذاب مجدانی منو گرفت نگم


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز