سلام خانما.
من خیلی وقتی اینجام ولی تاپیک نمیزدم
ببینید من حق دارم یا نه .
ما سه سال بود ازدواج کرده بودیم و به نظرم وقتش بود باردار بشم .
یکی از خواهرای شوهرم پارسال باردار شد بعد همون موقع مامانش گفت نکنه یه وقت بزارین باردار بشین با هم باشین خوب نیس.چند بار گفت
ولی حالا که من باردار شدم خواهر شوهرم باردار شده من از این ناراحت شدم که مامانش برا اون اولتیماتوم داد ولی برا من انگار براش اهمیت نداشت .
به نظرتون چه رفتاری نشون بدم ؟
بیخیال
الان بارداری فقط ریلکس کن آرامش داشته باش
موردتون بسیار سطحیه
چ اهمیتی داره نظر دیگران اخه
من این موارد تو کل عمرم بی اهمیت بودن
هیچ عکس العملی نشون نده،آخه بارداری بعضی وقتا واقعاً دست خود آدم نیست می‌بینی ناخواسته بوده،این خاله زنک بازیا رو ول کن بابا یعنی چی با هم باردار نشید مادر شوهرتم اشتباه کرده
خب شاید ناخاسته بوده...
بیخیال چه حوصله ای داری
یعنی شما به خاطر حرف مادرشوهر باردار نشدی؟؟؟؟
خب اون بگه شما چرا گوش دادی؟؟؟؟
شاید به خواهر شوهرت هم گفته ولی اون مثل شما گوش نکرده
اصلا مگه ایرادش چیه با هم باردار باشید؟؟؟
خب شایدم بهش گفته از کجا میدونی اینو. بعدم من متوجه نشدم چه بدی ای داره باهم بار دار شدن
کلا مادرشوهرا و خواهرشوهرا همینن
برا منم به دختراش میرسه میگه کارای خونه خیلی سخته همه چی گردن خانومه شما زیاد خودتونو خسته نکنین
مثلا میگه یه بار غذا درست کنین زیاد درست کن که شبم شام بخورین هی سر گاز واینسی
به منم میرسه میگه صبح تا شب تو خونه مگع چیکار میکنی یه غذاس دیگه درست میکنی بعد صبح تا شبم خوابی فقط میخوری میخوابی
اهمیت نده ولشون کن خودتو اذیت نکن
وااا
چه ربطی داره؟!
حالا شاید بچه ها بعداً باهم مقایسه بشن و این قضیه بخواد مغزتو بخوره ولی نه قراره خرج اون بچه رو تو بدی نه قراره خرج بچه تو رو اونا بدن...
پس بهش فکر نکن
واقعا این چیزا مهمه براتون ؟؟
دوستان اینم بگم که گفت ناخواسته اس ولی ادم دروغگو کم حافظه اس.یهو گفت ۴ ماه زیر نظر دکترم .یعنی دقیقا از همون وقتی که من بارداریمو اعلام کردم .
آخه چرا فکر میکنی از رو حسادت بوده؟؟؟
مثلا من به شخصه دیگه بچه نمی‌خوام
عالم و آدم هم باردار بشن برام مهم نیست و حسادت نمیکنم
شاید خواهر شوهرت بچه می‌خواسته و نمی‌شده و دیگه ۴ ماه آخر اجبارا تحت نظر دکتر رفته تا باردار شده
