بعد زایمانم فهمیدم فقط خودمم و خودم

بچه ها ی سوال بپرسم خاهرانه جوابمو میدین؟ عذرمیخام استاتر تو تاپیکت دارم میپرسم ذهنم اشفتس. منو همسرم هیچ پشتوانه مالی نداریم ن خانواده من ن ایشون الان همه چی گردن شوهرمه ینی ب معنای واقعی تو این چندسال عقد موهای شقیقه هاش سفید شده از استرس  ینی جهاز من وسایل بزرگ خودش رهن خونه همه چی با همسرمه با این اوصاف، اگ عروسی نگیرم پشیمون میشم ب نظرتون. اگ بخایم عروسی بگیریم باید بره زیر قرض

بخاطر همین چیزاس میترسم اقدام کنممممممممم

هعیییی خاهر منم مث توعم نه مادر دلسوزی نه خاهری نه مادرشوهر دلسوزی

فقط خودمم و خودم ی دختر ۱۰ ماهه بشدت بدغذا و نق نقو دارم ک همش چسب منه امشب از ساعت ۹ کارای تلنبار شده خونه رو کردم بااینکه روز اول پریودم بود داشتم میمردمممم

درد رو توی همه رگ های کمرم دونه ب دونه حس میکردم درسته شوهرمم یکم کمک کرد ولی کارهای اصلی برا من بود

کم مونده بود گریه کنم از خستگی ،از بدن درد و این کارها ک با بچه هیچ وقت تمومی نداره😭😭

ساعت ۲ تموم شدم دخترمو بردن حموم الان هم پدر و دختر تو خاب ناز هستن من توجام از کمردرد زار میزنم

داشتم فکر میکردم کسایی ک هیچ وقت ازدواج نمیکنن چقدر وجود خودشون رو دوس دارن و ب خودشون اهمیت میدن

راستی اسی من با وجود کمک شوهرم پیش روانپزشکم رفتم قرص داد بهم انقد داغون بودم 

تایپک های قبلت رو دیدم روانشناس باهات حرف میزنه و بهت تکنیک میگه بعضی وقتا میگه یه موقعیت تصور کن و بگو چه کاررمیکنی ولی روانپزشک تراپی و مشاوره نمیکنه چندتا سوال ازت میپرسه و دارو مینویسه 

پیش روانشناس هم بری اگه ببینه خیلی حالت خرابه میفرستت پیش روانپزشک که دارو بخوری 

روانپزشک دکتری داره و حق نوشتن دارو داره روانشناس حق نوشتن دارو نداره

عزیزدلم بخای آرامش داشته باشی نباید هیچوقت توقع و انتظار از هیچ کسی داشته باشی حتی پدریا مادرت ... به همسرت بگو توانایی نگهداریشو به تنهایی ندارم برنامه ریزی کنین چند ساعت اول شب ایشون بچه رو نگهداره شما بخوابین بعد ایشون بخوابه شما بچه رو نگه دارین یا برعکس

عزیزم منم حالم بده میخان برم پیش روانپزشک

میشه بگی داروهارو خوردی حالت خوب میشد؟؟ تا کی ادامه دادی داروهارو؟؟ قطعشون کردی بهم نریختی؟؟

ی عروسی خیلی کوچولو بگیر 

بنظرم ب دلت میمونه

منم همسرم مث شماس همه چی با خودشه

الان ۵ سالشه 

اینقد بیخوابی کشیدم که نگو 

تو شهر غریب دست تنها 

خیلی سخت بود برام 

کلا بعد زایمان آدم یکم افسرده میشه سعی کن بیشتر تو جمع باشی خونه تنها نمون اتفاقات اطرافتم زیاد اهمیت نده 

چون تنش درست میشه یه چالش ساده تبدیل میشه به مسائل غیر قابل حل. 

کلا کشش نده حرفت رو بدون عصبانیت بزن 

کلا مادر شدن مجبورت می‌کنه تبدیل به به آدم دیگه بشی

نمیدونم مخم رد داده... هم فامیلای نزدیک مون مث عمه خاله دایی نزدیک ۲٠٠ نفرن

نه عزیزم خودتو قوی کن 

اون مجردها هم تو تنهایی شون یه اغوش امن میخان ی محبت بدون هوس می‌خوان 

فردا ک سنت رفت بالا تو با بچه هات دورت شلوغه ولی اونا چی 

من الان دومی باردارم با خانواده فعلا سه نفرمون خیلی خوشحالیم ولی دخترخاله ام ک بچه نداره همش دنبال کسیه که باهاش بره بیرون . همش شوهرش ب ما زنگ میزنه ک ما تنهاییم بیاین بریم 

ب شوهرم میگم اگه ماهم بچه نداستیم الان دنبال مردم