هعیییی خاهر منم مث توعم نه مادر دلسوزی نه خاهری نه مادرشوهر دلسوزی
فقط خودمم و خودم ی دختر ۱۰ ماهه بشدت بدغذا و نق نقو دارم ک همش چسب منه امشب از ساعت ۹ کارای تلنبار شده خونه رو کردم بااینکه روز اول پریودم بود داشتم میمردمممم
درد رو توی همه رگ های کمرم دونه ب دونه حس میکردم درسته شوهرمم یکم کمک کرد ولی کارهای اصلی برا من بود
کم مونده بود گریه کنم از خستگی ،از بدن درد و این کارها ک با بچه هیچ وقت تمومی نداره😭😭
ساعت ۲ تموم شدم دخترمو بردن حموم الان هم پدر و دختر تو خاب ناز هستن من توجام از کمردرد زار میزنم
داشتم فکر میکردم کسایی ک هیچ وقت ازدواج نمیکنن چقدر وجود خودشون رو دوس دارن و ب خودشون اهمیت میدن