2777
2789
عنوان

ی لحظه گفتم شوهرم مرد

426 بازدید | 30 پست

شوهرم رفت بره حموم ی لحظه فکر کردم خونه خراب شد شوهرم قدش بلنده وزنشم زیاد

رفتم تو حموم دیدم شوهرم کف حموم افتاده دستش پر خون

نمیتونستم بلندش کنم با بدبختی خودش اومد بیرون لیز خورده بود دستش خورده بود ب شیر ارنجش دهن باز کرده بود

اومد بیرون عین بید میلرزید چشاش گود رفت قرمز شد

فشارش اوکی بود اکسیژن اوکی دستش بستم

کمپوت اناناس و شربت و شکلات دادم س تا پتو انداخته هنوز یکم لرز میزنه چیکار کنم 

به امید روزهای خوش 💝

زنگ بزن اورژانس خب

...free Palestine🇵🇸 ... در راهِ تو کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایرانِ ما🇮🇷  شادی روح حاج قاسم سلیمانی صلوات🕊️♥️خداوند متعال در حدیث قدسی می فرمایند: اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم، از شدت شوق می‌مُردند( میزان الحكمه)🌱🪽

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شاید از خون میترسه

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی

این چه عنوانیه آخه

دور از جونشون

ترسیده احتمالا استراحت کنه بهتر میشه فقط دقت کن سرش به جایی نخورده باشه

خدایا هزارمرتبه شکر❤خدایا من روتو خیلی حساب باز کردم🧚‍ باز دم غریبه ها گرم، مارو رنگ کردن ولی نفروختن💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز