کاش فقط خاطره باد وگاز روده تعریف نکنین.هرچند اکثر خاطره هاتون همیناست
کلاس اول بودم و یه جوری بود از ترس ببخشید ادرار میکردم
از مدرسه هم می‌ترسیدم خلاصه ب زور بردنم
دیگه اونجا دیدم تو یه کلاس دیگه یه دانش آموزی رو با خط کش میزنن
دیگه منم خیلی ترسیدم و خودمو خیس کردم🥴🥴🥴💔💔😑😑😑
هنوز یادم میاد خندم نمیگیره عصبی میشم😂💔
کابینت ساز اومده بود کابینت متر بزنه کاپشنش ودراورده بود گذاشته بود زمین من فک کردم برای شوهرمه بردم گذاشتم تواتاق خواب رفتنی گفت آبجی کاپشن من و بدید بی زحمت قیافه من اون موقعه 😊😐
نواربهداشتی گذاشتم توبلوزم ک برم سرویس ...
عموم ویه اقایه دیگ ک اشنامون بودن بیرون داشتن حرف میزدن منم ردشدم اونارودیدم وایستادم به سلام احوال پرسی ک وسطاش لعنتی سرررررخورداومد افتاد همون لحظه بود ک عموم محو افق شد اون اشنای دیگمونم ک کلا سروبرگردون رفت واسه خودش.....
منم خمشدم برداشتمشو سریع محل ضایع شدنوترک کردم😐😑😑😑😑
بگمونم اول دبیرستان بودم معلم فیزیک بردم پا تخته چند تا شکل کشید گفت اسم اینه ها رو بنویس منم از بلدی زیاد سریع نوشتم فقط نمیدونم چه فعل و انفعالاتی تو ذهنم رخ داد که اون وسط به جای کوژ نوشتم گوز🥲.😅😁
حالا قسمت جالبش اینجاست که خودم اون لحظه متوجه نشدم چی نوشتم برگشتم دیدم همه دارن پاره میشن از خنده ولی جلو خودشونو گرفتن.
وقتی که رفتم نشستم تخته رو که دیدم فهمیدم چه گندی به قالب زدم😅😆😁
ازوانتیه نمک میخریدم سوال پرسید منم گفتم جاااان؟؟؟
وانتیه😍👀
خانم هایی که اونجا بودن 😲😨
اینکه با ی پسره دعوام شد بهش گفتم انگشت دراز🤣🤣🤣🤣🤣
دکتر بازی با پسر فامیلمون🫡بچه بودم و جاهل
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز