اطراف ما یکی از زنای فامیل با پسری که اونم فامیله ارتباط داشت در حالی که متاهل بود
پسره هی گفته بود طلاق بگیر میگیرمت
طلاق گرفت پسره زد زیر همه چی
عاقل باش
اکه بگیر بود مجرد بودی میگرفتت،چقدر ساده ای،
راستش من یجوری شدم ک دیگ نمیخوام با اونم ازدواج کنم چون بچه دارم اما دلم همسرمم نمیخواد دلم میخواد تنها باشم و به یاد اون چون اینجور دارم آتیش میگیرم باید پیش کسی باشم ک دوسش ندارم،، بخاطر همین میگم مگه ما چقدر عمر میکنیم ک عذاب بکشیم حداقل جدا بشم خسته ام
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز