من اصلا چهره قشنگی ندارم ولی چند وقتیه با پسری آشنا شدم به قصد ازدواج که همش میگه عاشقتم و دوست دارم و از این حرفا ، اون کادر درمانه همش می ناله حقوقمون کمه خونه ندارم و پول قسط خونه بدم هیچی نمی مونه و بعدش بخاطر مشکلات اقتصادی مجبور به طلاق میشیم هزار جور از این حرفا بعد یه مدت خسته شدم از این حرفاش گفتم پس برای چی با من حرف میزنی تو یه دروغگویی و ..یعنی هرچی حرف بود بارش کردم ، چکار کنم ولی عاشقش شده بودم دوباره که اومد باهاش حرف زدم و شروع شد گاهی ام میگه ازدواج دیگه از من گذشته قبلانم یه دختر پولدار عاشقم بوده خانوادش نزاشتن و از این مزخرفات حالا من شاغل نیستم حوصله کارم ندارم امروز هی داشت میگفت برو سر کارو فلان اینا برای خودت میگم ،منم گفتم نمیرم بعد گفت مخارجتو بعدا از کجا میاری ، گفتم شوهر میکنم اون خرجم میده وظیفشم هست بعد با تعجب گفت مگه خواستگارم داری گفتم آره ، گفت خداکنه داشته باشی ، یسری ام لابلای حرفاش گفت یه همکارم دختر پولدار گرفته خونه ماشین براش گرفته ..دیگه خیلی خودم نگه داشتم فوحشش ندم ، بعد یه ساعت همه چتا پاک کردم پرسید چرا پاک کردی گفتم حوصله هیچکسی رو دیگه ندارم ..
دلم خیلی شکسته بعضی وقتا خیلی با هم درد دل میکنیم حرف میزنیم اما این دوست دارماش چیه این حرفای مزخرفش چیه ، خواستم بهش پیام بدم برو با همون دخترای پولدار که آرزوشونو داری حرف بزن اما نه فردا بهش پیام میدم دلم برات تنگ شده اینا وقتی دیدمش قشنگ می شورمش میندازمش رو بند ...