بچه ها من امروز نمیدونستم دعوت میشم خونشون.
ناهار پیاز خوردم .بعد یهوو گفت عصری بیا.
کلی چای خشک
ادامس تریدنت
قرص خوشبو کننده
فایده نکرده بود
تا نزدبکم شد گفت پیاز خوردی و من اعتماد به نفسمو از دست دادم.
دیگه خیلی مثل همیشه منو نبوسید و فقط حرف زدبم.
من کلی عذر هواهی کردم.
اعصایم خوزده