فامیل ما پسره از بچگی جن زده بود
دو تا پیش دستی میوه میبره یروز حموم
حموم توی حیاط بوده
مادرش میگه کجا میبری دو تا؟میگه میبرم برا دوستم
مادره میره سر بزنه میبینه دو تا کله زیر ملحفه اس برمیداره میبینه یه کله نیس فقط بچش هست
از وقتی بچه از دهنش در میاد که با اینا ارتباط داره همیشه فامیلمون مریض بود میفتاد دیگه تا چند روز تب میکرد هذیون میگفت بدنش سرخ میشد بعضی جاهاش
چقدر براش دعا نویس و سر کتاب باز کن و اینا اوردن خوب نشد
دبیرستان رو تموم کرد حالش بهتر شد
ولی میگفت ازم نپرسید که بازم میبینم یا نه