خیلی زندگیهامون شبیه هم هس.
همین الان از درد گردن و دست خوابم نبرد.کتک خوردم.
نمیدونم واقعا چ گناهی کردم ک زندگیم اینجوریه.
خیلی هم استغفار و توبه کردما.
خانوادم ک هیچی.
اونا خودشونم فحشم دادن و گفتن دزدی .
من هیچ کسی رو ندارم. فقط خدا هس و دوتا بچه هام.
ی عده زود میگن جدا شو. بهزیستی و... ولی نمیفهمن.
بچه ها هم با کتکهای این مردیکه عوضی ناقص میشن